یک عمر با دل پیرو ...
http://www.rodfile.com/yheyezuicapd/Ale ... o.flv.html
از یک شنبه عصر تا الان کلا گیج و منگم...مغزم درست فرمان نمیده.فقط یه چیز تو ذهنم هست:"الکس دل پیرو"...افسانه ی پینتوریکو.فقط یه قسمت مونده! کاش هیچ وقت یکشنبه نشه...کاش هیچ وقت به یکشنبه نرسم.
سکانس اول:برای یه پسر بچه ی 6 ساله چیزی مهمتر از خوشگل بودن نیست...یه بچه ی 6 ساله چیزی نمیفهمه.فهمش از فوتبال فقط دیدن اون پیراهن زیبای آبی رنگ با حاشیه های طلاییه...دیدن یه بازیکن جوون با موهای بلند خوشگل...دیدن آدمهایی که دنبال یه توپ میدوئن و یه پیرمرد (!!!) براشون گل میزنه!!! چیزی بیشتر از این از یه بچه ی 6 ساله برنمیاد...داستان یوونتوسی شدن من این شکلی بود...نمیدونستم توپ چیه اما دو تا اسم تو ذهنم موند...اون پیرمرده راوانلی و اون جوون خوشگله،دل پیرو..."الکساندر دل پیرو"
لحظه هایی که با دل پیرو گذروندم...با شادیهاش شاد شدم،با ناراحتی هاش اشک ریختم...تو ذهنم رژه میره...
سکانس دوم:یورو 2000...الکس دل پیرو در بازی با هلند به بازی میاد.مفسر تلویزیون با وقاحت تمام(البته نه در حد کونته و آنیلی)میگه دل پیرو بازیکن تنبلیه...یه هوادار 10 ساله چی میتونه در دفاع از عشقش بگه جز این که به طرف بگه:خفه شو!
سکانس سوم:جام جهانی 2002.ایتالیا-مکزیک...آتزوری در آستانه ی حذف قرار داره...پای تی وی نشستم و در حد خودم استرس دارم...خدایا این تراپ احمق چرا دست از لجبازی برنمیداره؟ولی نه،تراپ هم از زور استیصال به پینتوریکو پناه میبره...الکس به بازی میاد...ایتالیا برنامه ی خاصی نداره.یه سانتر از جناح راست.چرا آخه؟ کی چی بشه؟توپ میرسه به محوطه.یه لاجوردی پوش اونجاست.شیرجه میزنه.گــــــــــل.گــــــــــــــل...بله این هنر الکسه.الکس محبوب گل میزنه.با تمام وجود فریاد میزنه و آسمون رو نشون میده.یه عده تحلیلشون اینه که میخواد خودش رو به رخ تراپ بکشه.ولی الکس با صداقت تمام میگه این گل رو به روح پدر تازه از دست رفته اش تقدیم کرده...
خبر ورزشی فزدا تیتر میزنه:GRAZIE ALEX!!! و زیرش به زیبایی اضافه میکنه نجات سرجوخه تراپ به دست دشمن
12 سالمه...بعد از ظهر که میرم تو کوچه واسه گل کوچیک میگم منو فقط دل پیرو صدا کنید.
سکانس چهارم:سری آ فصل 04-05.یوونتوس-میلان.ورزشگاه سن سیرو.هفته ی 35.برای این که فوتبال دوستان از تماشای هنر ستارگان دو تیم بزرگ اروپا باز نمونن،ساعت بازی استقلال-ملوان رو تغییر دادن...اونایی که بیشتر از فوتبال سر در میارن،میگن قهرمان از این بازی بیرون میاد.زوج دوست داشتنی ترزگه-دل پیرو رو از ابتدا به زمین فرستاده کاپلو.دقیقه ی 29 یه توپ ارسال میشه روی محوطه ی میلان.توپ برمیگرده به سمت راست دفاع میلان.دلپیرو اونجاست...توپ روی هوا...الکس برگردون میزنه.نستا هم خیلی محترمانه وایساده تا یه تابلوی دیگه از نقاشی های پینتوریکو رو ببینه.توپ میاد روی محوطه.دیدا خیز برمیداره که توپ رو بگیره ولی ترزگه زودتر جایی که باید باشه،هست.فقط دیوید قدر این توپ ها رو میدونه.گل برای بیانکونری...الکس پایه گذار قهرمانی کاپلو میشه...اسکودتوی 28 برای یووه.اسکودتوی 6 برای الکس
سکانس پنجم:سری آ،فصل 05-06.یوونتوس انتر.باز هم سن سیرو.این بار هفته ی 25.یووه اومده تا انتر رو ببره.کاپلو از اول فصل هم درست حسابی به الکس بازی نداده.این بازی هم زلاتان و دیوید فیکس هستن.نیمه ی اول 0-0 تموم میشه.نیمه ی دوم هم بازی متعادله تا بالاخره زلاتان دقیقه ی 63 زهر خودش رو به انتر میریزه...7 دقیقه ی بعد بالاخره انتظار تموم میشه و الکس به بازی میاد...4دقیقه بعد از ورود کاپیتان،ساموئل گل تساوی رو میزنه.5 دقیقه مونده تا بازی تموم بشه.پاپارستا پشت محوطه ی جریمه اعلام خطا میکنه برای یوونتوس.مانچینی معترضه.دوربین چهره مانچو رو نشون میده که نگرانی توش موج میزنه.کارگردان ظرافت به خرج میده و یه کلوز آپ زیبا از چهره ی الکس به نمایش میذاره.سوت پاپارستا،حرکت الکس.میره3-2-1.چشمم رو یک ثانیه میبندم.باز میکنم.توپ به تور چسبیده...گــــــــــــــــــل...کاپلو هم باید به احترام الکس کلاهش رو از سر برداره...آقای کاپلو آدم باش!!!
سکانس ششم:جام جهانی 06.مرحله ی نیمه نهایی تو ورزشگاه مخوف وست فالن...فوتبال ایتالیا روزهای خوبی رو پشت سر نمیذاره!به یووه انگ تبانی زدن،پسوتو خود کشی کرده و بحران کشور چکمه ای رو فرا گرفته...آلمان ها قصد داشتن همون بلایی که سر آرژانتین آوردن رو سر آتزوری هم بیارن.ولی زهی خیال باطل.دقیقه ی 112 انزلیچی یه گل دیدنی میزنه...آلمان سراپا حمله میشه.روی یه کرنر،کاناوارو توپ رو برمیداره و جلو میاد.نیمه ی زمین توتی توپ رو به زور ازش میگیره.حالا نوبت پیشتازی توتیه...اَه لعنتی پاس بده دیگه...حالا جیلا.جیلا برای الکس.پینتوریکو حرکت میکنه! زاویه خیلی تنگ شده.پینتوریکو تصمیم میگیره بزنه،میزنه و گـــــــــــــل...اله با تمام وجود خوشحاله.با سرعت به سمت نیمکت ایتالیا میدوئه و فریاد میکشه.اشک شوق تو چشمای الکس حلقه زده.تو چشم من هم...با تمام وجود برای الکس خوشحالم...
سکانس هفتم:فینال جام جهانی،ورزشگاه المپیک برلین.ضربات پناتی مقابل فرانسه.الکس داره میاد! توپ رو برمیداره.روی نقطه ی پنالتی میکاره.دورخیز میکنه.تی وی رو خاموش میکنم!!! نمیتونم ببینم.نکنه بلایی که سر باجو اومد،برای الکس هم تکرار بشه! 30 ثانیه صبر میکنم.تی وی روشن میشه...الکس گل زده! با تمام وجود توپ رو به تور دوخته! انزلیچی پنالتی پنجم رو گل میکنه و کاپ جام جهانی هم افتخار پیدا میکنه روی دستای الکس بالا بره.حالا الکس محبوب من،قهرمان جهان شده.برای یه نوجوون 16 ساله که کله اش پر باد و مغروره،هیچ چیز شیرین تر از این نیست.
سکانس هشتم:28/10/2006...یوونتوس با بی رحمی تمام،به سری بی کوچانده شده.با فروزینونه در المپیک تورین بازی داریم...الکس 35 روز قبل گل 199 رو مقابل مودنا زده و حالا همگی منتظر به ثمر رسیدن گل 200 هستیم...الکس به جای بوژینوف به بازی میاد.دقیقه ی 75 بازی...همه بی صبرانه منتظر گل 200 هستن...گــــــــــــــــــــل! الکس گل 200 رو میزنه بالاخره.تمام بیانکونری ها خوشحالن...
سکانس نهم:فصل08-09 لیگ قهرمانان.باید اولین بازی رو با زنیت انزلیچی در تورین برگزار کنیم...زنیت اومده که یه امتیاز رو بگیره.تا دقیقه 76 هم موفق به این کار شدن...حالا "دِبلیکر" داور بلژیکی بازی یه خطا میگیره برای یووه.الکس میره پشت توپ.فاصله زیاده.احتمالا مقصد توپ ترزگل باشه که یه جاگیری عالی انجام داده.داور سوت میزنه.الکس حرکت میکنه.میزنه! مستقیم میزنه.انگار اسلوموشن شده.توپ روی هوا یه کات عجیب برمیداره.مالافیف غافلگیر شده...وااااااااااااای باورم نمیشه.توپ چسبیده به تور...حنجره ی گزارشگر رای داره پاره میشه...یه * گل از پینتوریکو
سکانس دهم:باز هم فصل 08-09 لیگ قهرمانان.رئال پر ستاره به تورین اومده.یوونتوس 5 بازی متوالی هست که نبرده.این بازی شانس آخر رانیری ترسو هست...بازی در دقایق اول دست یووه هست.توپ به منینگر میرسه.منینگر برای لگرو.لگرو به مارکیزیو.بازیکن جوون یه دور میزنه.گزینه ای بهتر از کاپیتان پیدا نمیکنه.کاناوارو به الکس نزدیک میشه.الکس بدون این که نگاه کنه با یه ضرب توپ رو به آمائوری میرسونه و سریع میره تو عمق دفاع رئال.آمائوری توپ رو از بین پاهای په په به الکس میرسونه.الکس باز هم نگاه نمیکنه.ضربه رو میزنه و ... گـــــــــــــــــــــــــل.یه گل استثنایی.کاسیاس تنها حرکتی که انجام میده اینه که دست راستشو به اندازه ی 50 سانتیمتر جا به جا میکنه.اینقدر سریع توپ به تور چسبیده که کاری بیش از این از دستش برنمیاد.ورزشگاه منفجر شده.این گل اینقدر قشنگه که تا مدتها همه ازش صحبت میکنن..یه عکس متحرک از این * گل.آها راستی.حالا دیگه بزرگ شدم،دانشجو شدم.از وقتی الکس رو شناختم،یه بچه ی 6 ساله بودم که پیش دبستانی میرفتم.حالا 13 سال گذشته و با عشق الکس بزرگ شدم.حالا فردا تو دانشگاه فخر میفروشم که "اینه کاپیتان ما"
سکانس افتخار:بازی برگشت همون فصل با رئال.این بار تو برنابئو.برند شوستر با تمام وجود اومده که از یووه یه انتقام سخت بگیره.16 دقیقه از بازی گذشته.رئال سراپا حمله اس.گوتی توپ رو در میانه ی میدان از دست میده.مارکیونی توپ رو قطع میکنه.توپ به الکس میرسه.مارکیونی تند و تیز از سمت راست کاپیتان حرکت میده...تو رو خدا پاس بده.نه! توپ رفته رو پای چپش.حالا چیکار میخوای بکنی؟ با پای چپ میزنی؟ جواب مثبته...توپ به تور چسبیده.کاسیاس باز هم کم آورده.
نیمه ی دوم بازی.دقیقه ی 67.یه ضربه ی آزاد.رنگ کاسیاس پریده.مشخصه تمرکز نداره.دیوار دفاعی رو افتضاح چیده.مشخصه که توپ گل میشه و وقتی هم با دچلیه ی جوان تعویض میشی،تمام برنابئو ایستاده تشویقت میکنن با این که نابودشون کردی...نه برای بازی زیبات.برای شخصیت بزرگت...
سکانس آخر:ورزشگاه یوونتوس.هفته ی 38 سری آ...الکس دل پیروی افسانه ای پیشاپیش بازیکنان صورتی پوش یووه قدم به زمین بازی میذاره...لحظه شماری میکنم که بازی تموم بشه تا اسکودتو رو روی دستای الکس بزرگ ببینم.همه ی ورزشگاه یکپارچه شور و شوقه.یوونتوس خیلی زود توسط مارونه به گل میرسه.از اینجا به بعد دیگه همه برای تو بازی میکنن.سیمونه پادوئین با گلر آتالانتا تک به تک شده.لعنتی یه وقت به سرت نزنه شوت کنی.کاپیتان دو متر اون طرف تره...نه،نه،نه.سیمونه ی تازه وارد هم از شان و جایگاه الکس با خبره(چیزی که مدیر باشگاه ازش بی اطلاعه)پاس پادوئین رو مدافع آتالانتا دور میکنه و نمیذاره الکس گل رو بزنه.اما نه کاپیتان دست بردار نیست...27 دقیقه از جریان بازی میگذره.الکس پشت محوطه صاحب توپ میشه.یه ضربه ی استادانه...بله گــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــل.با تمام وجود به هوا میپرم.الکس گل زده...همه ورزشگاه تشویق میکنن.تمام بازیکنای توی زمین دور الکس حلقه زدن...حالا دقیقه 57 بازی...تابلوی تعویض بالا میره.شماره ی قرمز 10 ئه...ای کونته ی لعنتی.یعنی برای 30 دقیقه نمیتونستی سایه ی الکس رو تو زمین تحمل کنی؟! الکس به 4 طرف ورزشگاه تعظیم میکنه! چی؟!؟! این حرکت معنی خوبی نداره...بازی معلق شده...جمعیت حاضر دارن اشک میریزن..الکس با همه دست میده...داور هم با الکس دست میده.الکس داره قدم های آخر رو استوار تر از همیشه برمیداره.کولانتونو مربی آتالانتا هم میاد به سمت الکس و باهاش دست میده.کونته حتی حاضر نیست به سمت الکس بره.فقط دست میزنه...یه لحظه ی ناب که شاید دیگه نبینم...اشک درست مثل الان که دارم این کلمات لعنتی رو کنار هم میچینم،امونمو بریده.الکس به سمت جیجی میره...دو تا اسطوره ی تعصب همدیگه رو در آغوش میگیرن.از اینجا به بعد دیگه بوفون تنهای تنهاست...حتی الکس هم دیگه نیست.الکس از سکو بالا میره..تاحالا به هیچ کس به اندازه ی اون پسر بچه ی کوچیک که از الکس امضا گرفت حسادت نکردم...ورزشگاه یکپارچه الکس رو تشویق میکنن...الکس گرمکن رو پوشیده.بلند میشه و دور زمین،آخرین دور رو میزنه.از تیفوسی ها خداحافظی میکنه.گریه امونمو بریده...بازی کاملا تحت تاثیر این لحظات قرار گرفته...الکس داره میره...پینتوریکو فقط بغضت نشکنه.دیگه طاقت دیدن این یکی رو ندارم...پس چرا بازی تموم نمیشه؟؟؟ این لحظه های نفرین شده.نمیگذره...بالاخره میای برای گرفتن اسکودتو.اما نه آنچنان خوشحال نیستی اسکودتو رو هم حتی تحویل نمیگیری...
==--==--==--==--==--==--==--==--==--==--==--==--==--==--==--==--==---==--==--==--==--==--
هر جوری هست تو اشک و حسرت دقیقه ها میگذره...اسکای داره با بازیکنا مصاحبه میکنه...نوبت کاپیتانه.بالاخره اومدی...خوب تو صورتت دقت میکنم...میخوام ببینم از اولین تصویری که از صورت نازنینت تو ذهنم ثبت کرد تا امروز چقدر فرق کردی...وااااااااای دور چشم کاپیتان چروک شده.تو یوونتوس این اتفاق افتاده.ولی افسوس.افسوس که آنیلی جوون و کونته ی کم تجربه این رو ندیدن...برای این دو نفر یه جام دو کیلوگرمی اینقدر مهمه که حاضرن پروژه ی اتمام افسانه ی پینتوریکو در یووه رو با وقاحت تمام اجرا کنن...تو خنده یه چیزایی میگی که من نمیفهمم ولی خوشحال نیستی! افسوس که این دو نفر ندیدن.افسوس.افسوس که تمام لحظه های حضورت در یووه رو به یه کرشمه ی اسکودتو فروختن.فکر میکنن اسمشون برای هواداران یووه با اسکودتوی 30ام مترادف میشه...اما نمیدونن تیفوسی های یوونتوس "جام ندیده" نبودن که الکسشون رو به دو کیلو آهن بفروشن...
تک تک جمله هایی که تو این 24 ساعت از الکس خوندم،مثل یه خنجر به سینه ام نشسته.این که گفته"19 سال هیچ فعالیتی توی ترانسفر نداشتم" واقعا نابودم کرد...روحیه مو به هم ریخت...واقعا دیگه چیزی برای گقتن نمونده...کونته با این کارش اون بتی که تو ذهن من ازش بود رو شکوند.و آنیلی جوان هم پا گذاشت روی حرف پدربزرگ فقیدش و از پینتوریکو مثل یه بازیکن ساده گذشت...آنیلی جوون فکر میکنه با این حرکت،اسمش میره در کنار آنیلی های بزرگ و برای تیفوسی ها میشه یه قهرمان.غافل از این که هوادارا فرق عالی و متوسط رو به خوبی متوجه میشن.
====================
دل پيرو توسط تيم مديريتي ویتوریو کایسوتی دی کیوسانوكشف شد
كشفي كه بوني پرتي و فرانكو كائوزيو و جيواني تراپاوني آنرا تاييد كردند و در ان دخيل بودند .
الكس كه مورد توجه ميلان و چزاره مالديني بود به يوونتوس پيوست . و ...
دل پيرو يه گلزن و يا پاسور و يا ايستگاهي زن و كرنر زن نبود .
الكس يه بازيكن بود ...
اين حرف من رو اون كسي ميفهمه كه 20سال با الكس زندگي كرده باشه .
اگه صرفا به گلها و تعداد بازيهاي الكس نگاه كنيم براحتي ميتونيم فراموشش كنيم .
اما اگه اينجور كه من هوادار الكس بودم ،به الكس نگاه كنيم هيچوقت نميشه دل پيرو فراموش بشه .
كسي كه هفته به هفته منتظر بازيهاي يووه بوده ميتونه عظمت الكس رو بفهمه .
وقتي زير فشار حملات اينتر هستيم و ماركو دلوكيو . روبن سوسا . دنيس بركمپ . فونتولان و نيكلا برتي
خط دفاع تيمت و پروتزي رو تحت فشار قراردادند و دل پيرو به جاي ربي باجو به ميدون مي ياد و بهمراه بقيه بازيكنها تيم رو به نتيجه 0.0 رهنمون ميكنه ...
اين تعويض
اين بازي چند دقيقه اي
كجاي تاريخ و اسناد نوشته ميشه ؟!!
به جز در قلب هوادارها ؟!!!!
الكس توي اون بازي گل نميزنه ... پاس گل هم نميده
ولي شور و اشتياق و اميدي كه در دل تماشاگرا و بقيه بازيكنا بوجود مي ياره ، چطور ديده ميشه ؟!!!
وقتي الكس با زيركي خطا گرفته ، پاس رو به عقب داده ، جناح بازي رو عوض كرده ، با يه استپ بجا جريان بازي رو عوض كرده و ...
اين خصوصياتش كجا ثبت شده ؟!!
كي يادش مونده ؟!!!
دل پيرو را نميشه از روي كليپها و آمار و اسناد و سايتها شناخت ...
بايد در زمان دل پيرو مي بوديد و هفته به هفته منتظر بازيهاش ميشديد ...
بايد 1 هفته انتظار حضورش توي بازي رو ميكشيديد وميديد كه چند دقيقه قبل از بازي بخاطر مصدوميت از تركيب تيم خارج شده ...و باز هم يك هفته ديگر ... انتظار
كسي كه ديده ليپي و الكس و همراهانش تيم يوونتوس رو بعد از 9 سال در سال 95 قهرمان ايتاليا ميكنن الان نميتونه براحتي الكس رو بخاطر جام كونته و انيلي فراموش بكنه .
كسي كه ديده يوونتوس در سال 96 و بعد از 9سال قهرمان اروپا ميشه ، نميتونه الكس رو فراموش بكنه !!
كسي كه ديده يوونتوس بعد از 5 سال حذفي ايتاليا رو در سال95 برده براحتي دل پيرو را فراموش بكنه !!
ميشه باجو و زيدان و ندود وكامو و حتي پلاتيني را فراموش كرد ...
البته به سختي ...
نه باجو و نه زيدان در ابتداي فوتبالشون يوونتوسي نبودند
همه عمرشون رو واسه يووه توپ نزدند ... اما دل پيرو ...
حالا جدايي اله از يوونتوس به هر دليلي كه باشه ، يه تصميم كاملا مستبدانه است كه توسط انيلي و كونته اتفاق افتاده و لكه ننگي توي كارنامه اين كادر خواهد بود .