[phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead [phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead [phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead [phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead [phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead [phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead [phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead [phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead [phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead [phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead [phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead [phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead [phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead [phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead [phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead [phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead [phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead [phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead [phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead [phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead [phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead [phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead [phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead [phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead [phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead [phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/bbcode.php on line 483: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead [phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/functions.php on line 4752: Cannot modify header information - headers already sent by (output started at [ROOT]/includes/functions.php:3887) [phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/functions.php on line 4754: Cannot modify header information - headers already sent by (output started at [ROOT]/includes/functions.php:3887) [phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/functions.php on line 4755: Cannot modify header information - headers already sent by (output started at [ROOT]/includes/functions.php:3887) [phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/functions.php on line 4756: Cannot modify header information - headers already sent by (output started at [ROOT]/includes/functions.php:3887) تالارهای گفتمان هواداران داماش گیلان • مشاهده مبحث - خاطرات دوستان از رفتن به استادیوم
تالارهای گفتمان هواداران داماش گیلان
از این که تالار گفتمان وارش اسپرت را انتخاب کرده اید سپاسگذاریم. لطفا از ارسال مطالب خلاف واقع، سیاسی، و توهین آمیز اکیداً خودداری فرموده
دورانی که افشین ناظمی سرمربی تیم بود . اکبر میثاقیان شهرمون(سالاری)در ورزشگاه میچرخید تا اسکمو بفروشه.و چندتا از جوونا داد زدن اکبر میثاقیان (اسکمو میخواستن)یه پیرمرده از جاش بلند شد و داد زد میثاقیان کیه ؟فقط امید هرندی باید مربی باشه.بچه ها دیدن بنده خدا نفهمیده همش داد میزدن اکبر میثاقیان و با هر بار صدا زدن اکبر میثاقیان پیرمرده بدتر داغ میکرد
[quote:b57e4573c7="Aberare_ba_tasob"][quote:b57e4573c7="onlyrasht"]من یادمه ...بچه بودم و با برادرم رفتیم استادیوم ...فکر کنم بازی با یه تیم تهرانی بود ... بازم فکر کنم با پاس بود ...اونروز هوا خیلی گرم بود ... اینقدر اونروز اب خردم که روان برادرم به هم ریخت...چون هر 2 دقیقه بهش میگفتم تشنمه [/quote:b57e4573c7]
[/quote:b57e4573c7]
آره راس میگی تو همیشه خدا یا دستمال کاغذی دستته یاتشنته
کلاس اول راهنمایی بودیم ، تازه از ابتدایی رفته بودیم راهنمایی، روز پنج شنبه بازی ملوان و پرسپولیس تو انزلی بود که از شانس ... من ما شده بودیم شیفت عصر و باید تا ساعت 5 و ربع تو مدرسه میموندیم ، بازی ساعت 2 و ربع شروع میشد ، یه سری از بچه ها روز قبل گفتن ما نمیایم، و میریم استادیوم ، ولی من یکم ترسو بودم و جرات فرار یا غیبت رو تو سال اول نداشتم ، من اومدم مدرسه ، ولی حالم خیلی گرفته بود ، اون موقع زمین ورزشگاه انزلی هم باتلاق بود ، و اگه بارون میومد بازی رو کنسل میکردن ، تو راه مدرسه از خدا میخواستم بازی لغو بشه ، میگفتم انشاالله سیل بیاد و بازی کنسل بشه ، خلاصه نزدیک مدرسهبودم که بارون شروع شد ، گفتم خدایا نوکرتم ، تندترش کن ، تا رسیدم مدرسه انگار خدا شلنگ آب رو ول کرده ، چنان بارانی شروع شد که نگو، از کلاس ما 9 نفر غیبت کرده بودن و از ساعت 11 رفته بودن استادیوم ، خلاصه ساعت 2 که شد اخبار اعلام کرد بازی ملوان و پرسپولیس لغو شده و احتمالا 24 ساعت دیگه برگذار میشه ، دیگه داشتم بال در می آوردم ، فرداش هم جمعه بود و تلویزیون اعلام کرد که بازی ملوان و پرسپولیس به علت فروختن تعدادی بلیط در روز قبل از بازی امروز به صورت رایگان هستش ، خلاصه دیگه خوش خوشان ما شد ، رفتیم استادیوم و ملوان یک یک مساوی کرد و برگشتیم ، روز شنبه هم ناظم مدرسه از خجالت اونایی که غیبت کرده بودند حسابی در اومد
من دو بار بازی داماش رو از نزدیک تو ابادان دیدم (چون دانشجوی اونجام) یه بار سه سال پیش که پگاه اونجا بازی داشت من اون روز تو صف تقریبا 10 متری واسه بلیط بودم که اونا به مسخره به هم میگفتن که اصلا ارزش نداره بریم این بازیو ببینیم(آخه فکر کنم ما اون موقع 17 جدول بودیم) واسه همین من خیلی دوست داشتم که اون روز حتما بازیرو ببریم که 1-0 زدیمشون و من تو اون 20 هزار نفر خوشحالترین بودم.نکته جالبش این بود که بعد از بازی اونا اینقدر اعصاباشون خورد شده بود که اونایی که از استادیوم زودتر بیرون رفته بودن با سنگ اونایی که هنوز داخل بودن رو میزدن! که این برام خیلی عجیب بود! خاطره بدم هم اون بازی بود که 5-1 اونجا باختیم و مسلما من این بار تو اون 20 هزار نفر ناراحترین ادم بودم.ضمنا خیلی خوب شد که اولین بازیمون ابادان نیست چون الان اینجا هوا خیلی گرمه و بردن ابادانیا تو این هوا خیلی سخته تازه بازی برگشتمون می افته تو زمستون که اینجا هواش عالیه
من یادمه اولین بازی هایی رو که میرفتم ورزشگاه مسابقات جام خزر بود که هرساله توی رشت برگزار میشد وداداشم منومیبرد عضدی ،،،
اون سالهایی که استقلال شهرداری .،سپیدرود،ملوان ،چوکا،ااستقلال تهران،پرسپولیس تهران،تیمهای خارجی از اوکراین ،ترکمنستان ،آذربایجان و...می اومدند اینجا
یادش بخیر چه دورانی بود،سپیدرود باتیم کامل استقلال یک یک مساوی کرده بود.
فکرکنم سال 74یا75 بود،، بعدازاون سالها دیگه هیچوقت این مسابقات برگزار نشد...
ما خانه به دوشیم ... ماخانه به دوشیم
شــهر رشــــت را به عالـــــم نفروشیم
[quote:a092b82f39="meraj130"]دورانی که افشین ناظمی سرمربی تیم بود . اکبر میثاقیان شهرمون(سالاری)در ورزشگاه میچرخید تا اسکمو بفروشه.و چندتا از جوونا داد زدن اکبر میثاقیان (اسکمو میخواستن)یه پیرمرده از جاش بلند شد و داد زد میثاقیان کیه ؟فقط امید هرندی باید مربی باشه.بچه ها دیدن بنده خدا نفهمیده همش داد میزدن اکبر میثاقیان و با هر بار صدا زدن اکبر میثاقیان پیرمرده بدتر داغ میکرد [/quote:a092b82f39]
Abara1989
اولین باری که رفتم ورزشگاه مسابقات جام خزر بود که استقلال شهرداری باپرسپلیس بازی داشت ودرخشان مربی پرسپلیس بود.اون تنها بازیی بود که باپدرم رفتم ورزشگاه.یادمه اون موقع فرهادمجیدی 17سالش بود وتواستقلال بود.اگه یادتون باشه جام خزر1ماه بعدازبازی ایران مالدیوبود،که ایران17تازد.
اون سال استقلال شهرداری رشت،سپیدرود،ملوان ،چوکا،ااستقلال تهران،پرسپولیس تهران،تیمهای خارجی از اوکراین ،آذربایجان اومدند رشت
واقعا عجب خاطراتی.آدم حال میکنه.
مهرداد جان ما بی صبرانه منتظر نظر شما و همچنین سالار و سعید هستیما.
مطمئنم سالار بازی رو انتخاب میکنه که توش درگیری و فحاشی زیاد بود.
[quote:5d527d63c4="rainrasht"][quote:5d527d63c4="Aberare_ba_tasob"][quote:5d527d63c4="onlyrasht"]من یادمه ...بچه بودم و با برادرم رفتیم استادیوم ...فکر کنم بازی با یه تیم تهرانی بود ... بازم فکر کنم با پاس بود ...اونروز هوا خیلی گرم بود ... اینقدر اونروز اب خردم که روان برادرم به هم ریخت...چون هر 2 دقیقه بهش میگفتم تشنمه [/quote:5d527d63c4]
[/quote:5d527d63c4]
آره راس میگی تو همیشه خدا یا دستمال کاغذی دستته یاتشنته [/quote:5d527d63c4]
در کل 1 بار ویرایش شده. اخرین ویرایش توسط onlyrasht در دوشنبه دسامبر 12, 2011 8:22 am .
اولین بارم با دادشم بود که بازی اس اس رشت با اس اس تهران بود.دیگه نیومدم تا دبیرستان قبل کنکور هم چون وقت اضافه و فراغت زیاد داشتم همه بازی ها رو اومدم.
خاطره خیلی زیاده اما تا تیترو دیدم یاده خاطره بعد بازی داماش پیروزی افتادم توی سردار که داشتیم میرفتم با ماشین جلوی درب خروجی دوستان تهرانی رو داشتن ادب میکردن ما از پلیس خواستیم که از در ورودی بیریم بیرون که پلیس خیلی تند برخورد کرد و دوستم پیاده تا شد دیدم دارن میگیرنش منم دوز فردین بازیم به اوج رسید رفتم پایین مشت زدم به کاپوت پلیس رو هول دادم که دیدم 2ا سرباز دارن میدون سمت من منم فرار کردم تا یکی دیگه منو گرفت 2تا مشت زیر هشتم دستبند از پشت جریمه من بود.بعد تو ماشیت که بودیم یکی داماشی و 2تا لنگی رو گرفتن که یکی با قرمز نوشته بود p که واسه لوشان بود بچه رشتی که اون هم گرفته بودن از پرسید با یه بس گردنی که چی نوشتی رو صورتت اونم میخواست چوب نخوره بیشتر گفت نوشتم p به عشق پگاه.اون بچه رشتی هم یکی با خنده زد توی سرش که تیم داماش شده و لباس قرمزه . جالبش این بود از اسارت اودم بیرون دوستم شاکی بود که چرا وحشی بازی در آوردی