تالارهای گفتمان هواداران داماش گیلان

توسط **sepidroudi** » چهارشنبه مه 29, 2013 9:59 pm

اگه منظورت همون آقای هلو هست نه اشتباه بود - لنکرانی قبل انقلاب طفلی بیش نبود

توسط **fire_boy** » چهارشنبه مه 29, 2013 10:07 pm

. یکی از برادران لاریجانی نیست ملقب به دکتر /4/

توسط **miladcivil** » چهارشنبه مه 29, 2013 10:08 pm

[quote:130b57b8fa="sepidroudi"]این شخصیت کیه؟؟؟

این عکس قبل از انقلاب و در آمریکاست

[/quote:130b57b8fa]

[color=red:130b57b8fa]عارف ؟!؟!؟!؟ [/color:130b57b8fa][color=black:130b57b8fa]البته دکتر عارف هااااااااااا نه اون عارف سلطان قلبم [/color:130b57b8fa] :wink:

توسط **sepidroudi** » چهارشنبه مه 29, 2013 10:11 pm

خود خودشه

- چه تیپی داشت ناکس :lol:

توسط **fire_boy** » چهارشنبه مه 29, 2013 10:14 pm

[quote:47139b7281="sepidroudi"]خود خودشه

- چه تیپی داشت ناکس :lol:

[/quote:47139b7281]

مثه خواننده های سبک متال هست تیپش :lol:

توسط **fire_boy** » چهارشنبه مه 29, 2013 10:23 pm

[size=18:163ff9a808][color=black:163ff9a808]سیاستمداران ایرانی همسر خود را چگونه انتخاب کردند؟[/color:163ff9a808][/size:163ff9a808]

نام مسئولیت نحوه ازدواج
اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام

انتخاب همسر توسط خانواده

در این بررسی ها به خانواده حاج سید محمد صادق مرعشی رسیدند. خانواده من دیدند و پسندیدند و خواستگاری کردند و با تشریفات معمولی ازدواج کردیم.
حسن روحانی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام

انتخاب همسر توسط خانواده

خانواده اصرار داشتند که من ازدواج کنم. سن من هم حدود 20 سال بود . پدرم اصرار داشت، مادرم هم همینطور، من هم خیلی بی میل نبودم .
غلامعلی حداد عادل نماینده مجلس شورای اسلامی

انتخاب همسر توسط خانواده

یک علتی که من دیر ازدواج کردم ، مادرم می رفت خواستگاری، یا آنها ما را نمی پسندیدند و یا ما آنها را نمی پسندیدم
محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام

انتخاب همسر، معرفی از طریق همسر آقای جلالی خمینی

به آقای جلالی خمینی، گفتم می خواهم ازدواج کنم شما یک دختر مذهبی به ما معرفی کنید. ایشان به حاج خانمشان گفت. حاج خانمشان هم کلاس قرانی داشت و از بین آنها حاج خانم ما را پیشنهاد کرد
مجید انصاری عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام

انتخاب همسر توسط خانواده

سال56 بود. رفتیم خواستگاری دختر دایی ام. ایشان هم فداکاری کردند با آن وضع زندگی من قبول کردند
علی فلاحیان وزیر سابق اطلاعات

انتخاب همسر به معرفی یکی از دوستان

در مخافل مذهبی، یکی ازدوستانم این پیشنهاد را دادند .شاگرد دوستم بودند.
محمد جواد لاریجانی معاون حقوق بشر قوه قضائیه

انتخاب همسر توسط خانواده

خانواده اقدام کردند. کلاس دهم بودم که ازدواج کردم. بازیگوش نبودم ولی مصمم بودم به این کار.
مهدی کروبی رئیس سابق مجلس شورای اسلامی

انتخاب همسر توسط خانواده

مادرم انتخاب کرد. گفتم می شود دید یا نه. خلاصه از پشت شیشه دیدم و پسندیدم :lol:

اسدالله بادمچیان نماینده سابق مجلس شورای اسلامی

انتخاب همسر توسط خانواده

دختر دایی ام بودند دیگه
علیرضا محجوب نماینده مجلس شورای اسلامی

انتخاب همسر با رایزنی با دوستان و آشنایان

در سال 62 با همه دوستان و آشنایان رایزنی کردم و حرف زدم. یک هفته کل کار انجام شد.
مصطفی معین وزیر سابق علوم

انتخاب همسر توسط خودم

از افراد مورد اطمینان خواستم که فردی را با معیارهای من معرفی کردند و این ازدواج انجام شد.
محمد باقر نوبخت نماینده سابق مجلس

انتخاب همسر توسط خانواده

سال 57 ازدواج کردم. در دوران سربازی -سال56-عقد کردیم و به صورت سنتی ازدواجمانانجام شد و سال 57 هم انزلیچی.
حمید رضا ترقی عضو حزب موتلفه

یکی از دخترهایی که در مکتب مادرم بودند

من آنجا معلم بودم و خلاصه یکی از آنهایی که همیشه نمره‌اش

20 بود را پیشنهاد کردند و من هم قبول کردم
صادق زیباکلام فعال سیاسی و استاد دانشگاه

انتخاب همسر توسط خانواده

مادرم برای من انتخاب کرد و من هم قبول کردم. خودم به دنبال ازدواج نبودم ولی خانواده‌ام معتقد بودند که نصف دینش ناقص است.
احمد ناطق نوری نماینده سابق مجلس شورای اسلامی

ازدواج از طریق خانواده

با دخترعمه‌ام ازدواج کردم. آن‌ها هم بچه‌های تهران بودند.
مرحوم سید رضا زواره‌ای حقوق‌دان سابق شورای نگهبان

ازدواج از طریق خانواده

بله، خانواده اقدام کردند.
محمد هاشمی رفسنجانی عضو سابق مجمع تشخیص مصلحت نظام

از دواج از طریق معرفی یکی ازدوستان

یکی از دوستان معرفی کرد. خودم رفتم کرمان با پدرشان صحبت کردم.

توسط **havadarehamishegi** » پنج شنبه مه 30, 2013 6:01 am

داستان کاملا واقعی:شلوارکم و بعد تقریبا 2/3 ماه پیدا کردم زیر تختم بود :roll:

و خلی چیزای دیگه پدا کردم که مال پارسال بود
نکته: امسال عید تنها نقطه ایی که تمیز نشد زیر تخت من بود :oops:

توسط **sansi** » پنج شنبه مه 30, 2013 8:08 am

...بچه ها بعضی از کاندیدای شهر دیگه شورشو در آوردن ...شهرمونو بردن زیره سوال یه نفر بخونه متنو خیال میکنه چه خبره درسته سختی هستو مشکلات نه دیگه اینکه تو بخاططره جمع کردن رای بیای این مزخرفاتو بنویسی در صورتی که اصلا درستم نیست ...با یه سرچ کوچیک میشه آماره بیکاری رو در آورد

توسط **havadarehamishegi** » پنج شنبه مه 30, 2013 8:51 am

حالا بیکاری زیاده و اوضاع اقتصادی رشت خرابه شکی نیس اما دلیل نمیشه از این راه بخواد رای جمع کنه

توسط **sansi** » پنج شنبه مه 30, 2013 12:39 pm

[quote:b065c38a32="havadarehamishegi"]حالا بیکاری زیاده و اوضاع اقتصادی رشت خرابه شکی نیس اما دلیل نمیشه از این راه بخواد رای جمع کنه[/quote:b065c38a32]

دمت گرم دادا منم همینو میگم صورت درستی نداره

توسط **The_King_of_rasht** » پنج شنبه مه 30, 2013 1:51 pm

[img:c2e3e12aa5]http://upload7.ir/images/73908027492540925802.jpg[/img:c2e3e12aa5]

توسط **ali_damashi** » پنج شنبه مه 30, 2013 2:58 pm

[img:83ccd99cd0]http://upload7.ir/images/86759089509451106025.jpg[/img:83ccd99cd0]

توسط **ali_damashi** » پنج شنبه مه 30, 2013 3:34 pm

صبح زود ماشینو برداشتم یک موزیک تکنوهم گذاشته بودم و درحالیکه از گوبس گوبس سیستم جوگیر شده بودم تو کمربندی 160 تا میرفتم
همینجور تو حال خودم بودمو عشق میکردم که یدفه از تو آینه پشت سرمو دیدم یه ماشین داره با سرعت به من نزدیک میشه
با خودم گفتم : این یارو کیه که از ما خوشحالتره. یدفه دیدم یارو اومده کنارم تابلوشو درآورده و داره ایست میده
دیدم یا حضرت عباس گشت نامحسوسه
زدم کنار یارو اومد با تعجب گفت چه خبرته برادرمن سر صبحی؟ با خودت مسابقه گذاشتی؟
... شروع کردم به پاچه خواری. البته یارو ازین آدمای عشقی بود
گفت کجا میرفتی با این عجله! کار مهمی داشتی؟ گفتم راستش نه. گفت پس واسه چی کله صبح اینقد تند میری؟
گفتم جناب شما یه لحظه بیا تو ماشین همین آهنگو گوش کن. لامصب آدمو جوگیر میکنه. دستشو گرفتم و با سماجت بردمش تو ماشین و آهنگو گذاشتم ولی جرات نکردم صداشو زیاد کنم. گفت اینکه مالی نیست
گفتم راستش میترسم صداشو زیاد کنم باز به سیستم گیر بدین. گفت نه راحت باش
منم صدارو زیاد کردم. دیدم داره خوشش میاد و "هد" میزنه
بعد صدارو کم کرد گفت سرعت غیر مجاز جریمش 100 تومن میشه ولی چون بچه صادقی هستی واست کمربند میزنم. اخه ما به هرکی میگیم چرا تند میری طرف یا زنش میخواد زایمان کنه یا چکش داره برگشت میخوره
داشت مینوشت که گفتم جناب من که کمربندمو زده بودم نمیشه همینم ننویسی؟ یدفه دیدم یه نگاه ناجور انداخت و باز دوباره شروع کرد به نوشتن
وقتی قبضو نوشت نگاش کردم دیدم 100 تومن واسه سرعت زده
بهش گفتم جناب شماکه باز 100 تومن زدی؟
گفت از صداقتت خوشم اومد ولی از وقاحتت خوشم نیومد)))

توسط **RASHTBOY** » پنج شنبه مه 30, 2013 3:47 pm

[quote:284fc07b9b="ali_damashi"][img:284fc07b9b]http://upload7.ir/images/86759089509451106025.jpg[/img:284fc07b9b][/quote:284fc07b9b]

[b:284fc07b9b][color=darkblue:284fc07b9b]بسیار رومانتیک بود ، ایکاش واقعیت هم داشت ؛

ایکاش هر کسی سریعاً پاسخ خوبی هاش رو می دید و همچنین بدکاران جزای عملشان را

در هر حال از علی آقا ممنونم [/color:284fc07b9b][/b:284fc07b9b]

توسط **ali_damashi** » پنج شنبه مه 30, 2013 3:50 pm

[quote:d6f54b2ac7="RASHTBOY"][quote:d6f54b2ac7="ali_damashi"][img:d6f54b2ac7]http://upload7.ir/images/86759089509451106025.jpg[/img:d6f54b2ac7][/quote:d6f54b2ac7]

[b:d6f54b2ac7][color=darkblue:d6f54b2ac7]بسیار رومانتیک بود ، ایکاش واقعیت هم داشت

در هر حال از علی آقا ممنونم [/color:d6f54b2ac7][/b:d6f54b2ac7][/quote:d6f54b2ac7]

قوربونت آبرار
راستی به دینامیت روشن زیر تخت هم هست !

تالارهای گفتمان هواداران داماش گیلان

.....>زنگ تفریح< ....

چه کسي حاضر است ؟