یه خاطره میزان یادم اومده
شهرداری ون نشستیم بریم دانشگاه من و رفقیم + 2همکسلاسی(تهرانی) دو ردیف اول پشت راننده نشسته بودیم
یارو سر حرف رو با من و رفقیم باز کرد در مورد مریضی بیماری خرج ومخارج...
صابرین رو رد کردیم یهو بدون مقدمه رو کرد به ما گفت:
[size=18:77f0dc15ae][color=red:77f0dc15ae]هرکی پول داره شه گیل هر کی ناره شه زیر گیل[/color:77f0dc15ae]

[/size:77f0dc15ae]
تا خود دانشگاه ما خندیدیم حتی این جریان به کلاسم کشیده شد کلاس به فنا رفت
به نظرم این حرف رو باید رو سنگ نوشت
