عجب پروماره ... دره ان بره 
از گاوگو بخار در ايه ولي از انه پرومار نه...!!!
تالارهای گفتمان هواداران داماش گیلان
از این که تالار گفتمان وارش اسپرت را انتخاب کرده اید سپاسگذاریم. لطفا از ارسال مطالب خلاف واقع، سیاسی، و توهین آمیز اکیداً خودداری فرموده
.....>زنگ تفریح< ....
مديران انجمن: meraj130, antiros
توسط mirza_younes » شنبه آپريل 27, 2013 11:06 am
[quote="JUSTiran46"][b:ee965917f9]پسر 2 ساله اندونزیایی روزانه یک پاکت سیگار می کشد[/b:ee965917f9] عجب پروماره ... دره ان بره
از گاوگو بخار در ايه ولي از انه پرومار نه...!!!
عجب پروماره ... دره ان بره
از گاوگو بخار در ايه ولي از انه پرومار نه...!!!
-
mirza_younes - کاربر نیمه حرفه ای
.png "کاربر نیمه حرفه ای")
- پست ها : 355
- تاريخ عضويت: سه شنبه سپتامبر 14, 2010 12:00 am
توسط ali_damashi » شنبه آپريل 27, 2013 6:22 pm
می دانید اولین جمله ای که ما دراول دبستان یاد می گیریم چیه؟
.
.
.
.
بابا آب داد بابا نان داد
می دانید اولین جمله ای که انگلیسها در اول دبستان یاد می گیرند چیه؟
.
.
.
.
من می توانم بخوانم و بنویسم
می دانید اولین جمله ای که ژاپنیها در اول دبستان یاد می گیرند چیه؟
.
.
.
.
من می توانم بدوم
و این است که ما همیشه چشممون دنبال دست پدر است
کار از ریشه خراب است
فقـر یعنی اینکه ... !!
فقر اینه که ۲ تا النگو توی دستت باشه و ۲ تا دندون خراب توی دهنت؛
فقر اینه که روژ لبت زودتر از نخ دندونت تموم بشه؛
فقر اینه که شامی که امشب جلوی مهمونت میذاری از
شام دیشب و فردا شب خانواده ات بهتر باشه؛
فقر اینه که ماجرای انزلیچی فخری خانوم و زن صیغه
ای پسر وسطیش رو از حفظ باشی اما تاریخ کشور
خودت رو ندونی؛
فقر اینه که وقتی کسی ازت میپرسه در ۳ ماه اخیر چند
تا کتاب خوندی برای پاسخ دادن نیازی به شمارش
نداشته باشی؛
فقر اینه که توی خیابون آشغال بریزی و از تمیزی
خیابونهای اروپا تعریف کنی؛
فقر اینه که ماشین چهارصد میلیون تومانی سوار بشی
و قوانین رانندگی رو رعایت نکنی؛
فقر اینه که دم از دموکراسی بزنی ولی ، تو خونه
بچه ات جرات نکنه از ترست بهت بگه که بر حسب
اتفاق قاب عکس مورد علاقه ات رو شکسته؛
فقر اینه که ورزش نکنی و به جاش برای تناسب اندام
از غذا نخوردن و جراحی زیبایی و دارو کمک بگیری؛h.m
فقر اینه که در اوقات فراغتت به جای سوزاندن چربی
های بدنت بنزین بسوزانی؛
فقر اینه که کتابخانه خونه ات کوچکتر از یخچالت باشه؛..ح.م
فقر اینه که به جای کمک به یه آدمی که نیازمند کمکه، موبایلت رو دربیاری و ازش فیلم و عکس بگیری؛
فقر اینه که تمامیِ ابزار مدرنِ آشپزی توی آشپزخونه ات باشه ولی فقط نیمرو درست کردن بلد باشی....
می دانید اولین جمله ای که ما دراول دبستان یاد می گیریم چیه؟
.
.
.
.
بابا آب داد بابا نان داد
می دانید اولین جمله ای که انگلیسها در اول دبستان یاد می گیرند چیه؟
.
.
.
.
من می توانم بخوانم و بنویسم
می دانید اولین جمله ای که ژاپنیها در اول دبستان یاد می گیرند چیه؟
.
.
.
.
من می توانم بدوم
و این است که ما همیشه چشممون دنبال دست پدر است
کار از ریشه خراب است
فقـر یعنی اینکه ... !!
فقر اینه که ۲ تا النگو توی دستت باشه و ۲ تا دندون خراب توی دهنت؛
فقر اینه که روژ لبت زودتر از نخ دندونت تموم بشه؛
فقر اینه که شامی که امشب جلوی مهمونت میذاری از
شام دیشب و فردا شب خانواده ات بهتر باشه؛
فقر اینه که ماجرای انزلیچی فخری خانوم و زن صیغه
ای پسر وسطیش رو از حفظ باشی اما تاریخ کشور
خودت رو ندونی؛
فقر اینه که وقتی کسی ازت میپرسه در ۳ ماه اخیر چند
تا کتاب خوندی برای پاسخ دادن نیازی به شمارش
نداشته باشی؛
فقر اینه که توی خیابون آشغال بریزی و از تمیزی
خیابونهای اروپا تعریف کنی؛
فقر اینه که ماشین چهارصد میلیون تومانی سوار بشی
و قوانین رانندگی رو رعایت نکنی؛
فقر اینه که دم از دموکراسی بزنی ولی ، تو خونه
بچه ات جرات نکنه از ترست بهت بگه که بر حسب
اتفاق قاب عکس مورد علاقه ات رو شکسته؛
فقر اینه که ورزش نکنی و به جاش برای تناسب اندام
از غذا نخوردن و جراحی زیبایی و دارو کمک بگیری؛h.m
فقر اینه که در اوقات فراغتت به جای سوزاندن چربی
های بدنت بنزین بسوزانی؛
فقر اینه که کتابخانه خونه ات کوچکتر از یخچالت باشه؛..ح.م
فقر اینه که به جای کمک به یه آدمی که نیازمند کمکه، موبایلت رو دربیاری و ازش فیلم و عکس بگیری؛
فقر اینه که تمامیِ ابزار مدرنِ آشپزی توی آشپزخونه ات باشه ولی فقط نیمرو درست کردن بلد باشی....
-
ali_damashi - کاربر ویژه
.png "کاربر ویژه")
- پست ها : 2474
- تاريخ عضويت: دوشنبه ژانويه 09, 2012 12:00 am
توسط fire_boy » يکشنبه آپريل 28, 2013 8:43 am
از او پرسید : آیا سردت نیست؟
نگهبان پیر گفت: چرا ای پادشاه، اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم.
پادشاه گفت: من الان داخل قصر می روم و می گویم یکی از لباس های گرم مرا را برایت بیاورند.
نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد.
اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر وعده اش را فراموش کرد.
صبح روز بعد جسد سرمازده پیرمرد را در حوالی قصر پیدا کردند، در حالی که در کنارش با خطی ناخوانا نوشته بود:
ای پادشاه! من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل می کنم، اما وعده لباس گرم تو مرا از پای درآورد!
نگهبان پیر گفت: چرا ای پادشاه، اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم.
پادشاه گفت: من الان داخل قصر می روم و می گویم یکی از لباس های گرم مرا را برایت بیاورند.
نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد.
اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر وعده اش را فراموش کرد.
صبح روز بعد جسد سرمازده پیرمرد را در حوالی قصر پیدا کردند، در حالی که در کنارش با خطی ناخوانا نوشته بود:
ای پادشاه! من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل می کنم، اما وعده لباس گرم تو مرا از پای درآورد!
- fire_boy
- کاربر خیلی فعال
.png "کاربر خیلی فعال")
- پست ها : 636
- تاريخ عضويت: جمعه ژانويه 18, 2013 12:00 am
- محل سکونت: ☂ رشـــــت ☂
توسط fire_boy » يکشنبه آپريل 28, 2013 8:45 am
از چوپان پیری که دیگر توان چوپانی نداشت پرسیدند…
چه خبر؟؟
با لهن تلخی گفت:
[color=black:7357b8b3e7][size=18:7357b8b3e7]گرگ شد![/size:7357b8b3e7][/color:7357b8b3e7]
… آن بره ای که نوازشش میکردم…
چه خبر؟؟
با لهن تلخی گفت:
[color=black:7357b8b3e7][size=18:7357b8b3e7]گرگ شد![/size:7357b8b3e7][/color:7357b8b3e7]
… آن بره ای که نوازشش میکردم…
- fire_boy
- کاربر خیلی فعال
- پست ها : 636
- تاريخ عضويت: جمعه ژانويه 18, 2013 12:00 am
- محل سکونت: ☂ رشـــــت ☂
توسط fire_boy » يکشنبه آپريل 28, 2013 8:48 am
کامپوتر رو روشن میکنی
صبر می کنی ویندوز بالا بیاد
یه قلوب از چاییتو میخوری
کلیک می کنی رو مای کامپیوتر
میری تو درایو E
... .
یه سیگار روشن می کنی
.
میری تو مای پیکچر
.
یه پک سنگین
.
دنبال یه فایل قدیمی می گردی
.
یه پک سنگین دیگه
.
پیداش می کنی ،
بازش می کنی
.
یه پک دیگه
.
عکسا رو نگاه می کنی
یه لبخند میزنی به خاطراتی که زنده شدن و دارن جلوت راه میرن
میرسی به یه عکس . . .
این عکس یه اشکالی داره
.
یه پکــ سنگین . . نه دو تا پکــ سنگیـــن
.
نمی خوای قبول کنی
جای یکی تو زندگیت خالیه
"دقیقا همونی که توی عکس خودشو چسبونده بهت"
.
محو عکسی
کم کم داغی سیگار دستتو میسوزونه
به خودت میای
سیگارو تو جاسیگاری خاموش می کنی
کامپوتر رو خاموش می کنی
خودتو پرت میکنی روی تخت
چشاتو می بندی و زیر لب میگی
.
.
.
" لعنتی"
صبر می کنی ویندوز بالا بیاد
یه قلوب از چاییتو میخوری
کلیک می کنی رو مای کامپیوتر
میری تو درایو E
... .
یه سیگار روشن می کنی
.
میری تو مای پیکچر
.
یه پک سنگین
.
دنبال یه فایل قدیمی می گردی
.
یه پک سنگین دیگه
.
پیداش می کنی ،
بازش می کنی
.
یه پک دیگه
.
عکسا رو نگاه می کنی
یه لبخند میزنی به خاطراتی که زنده شدن و دارن جلوت راه میرن
میرسی به یه عکس . . .
این عکس یه اشکالی داره
.
یه پکــ سنگین . . نه دو تا پکــ سنگیـــن
.
نمی خوای قبول کنی
جای یکی تو زندگیت خالیه
"دقیقا همونی که توی عکس خودشو چسبونده بهت"
.
محو عکسی
کم کم داغی سیگار دستتو میسوزونه
به خودت میای
سیگارو تو جاسیگاری خاموش می کنی
کامپوتر رو خاموش می کنی
خودتو پرت میکنی روی تخت
چشاتو می بندی و زیر لب میگی
.
.
.
" لعنتی"
- fire_boy
- کاربر خیلی فعال
- پست ها : 636
- تاريخ عضويت: جمعه ژانويه 18, 2013 12:00 am
- محل سکونت: ☂ رشـــــت ☂
توسط The_King_of_rasht » يکشنبه آپريل 28, 2013 8:49 am
[color=black:a88f4c6856]دوستان بخونید خواهشاً
[b:a88f4c6856]الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من؟...[/b:a88f4c6856]
/////////////////////////////////////////////////////////////////
الا ای داور دانا تو میدانی که ایرانی
چه محنتها کشید از دست این تهران و تهرانی
چه طرفی بست از این جمعیت ایران جز پریشانی
چه داند رهبری سر گشته صحرای نادانی
چرا مردی کند دعوی کسی کو کمتر است از زن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من؟...
تو ای بیمار نادانی چه هذیان و هدر گفتی
به رشتی کله ماهی خور به طوسی کله خر گفتی
قمی را بد شمردی اصفهانی را بتر گفتی
جوانمردان آذربایجان را ترک خر گفتی
تو را آتش زدند و خود بر آن آتش زدی دامن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من؟...
تو اهل پایتختی باید اهل معرفت باشی
به فکر آبرو و افتخار مملکت باشی
چرا بیچاره مشتی وحشی و بی تربیت باشی
به نقص من چه خندی خود سراپا منقصت باشی
مرا این بس که میدانم تمیز دوست از دشمن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من؟...
گمان کردم که با من همدل و همدین و همدردی
به مردی با تو پیوستم ندانستم که نامردی
چه گویم بر سرم با ناجوانمردی چه آوردی
اگر میخواستی عیب زبان هم رفع میکردی
ولی ما را ندانستی به خود هم کیش و هم میهن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من؟...
به شهریور مه پارین که طیارات با تعجیل
فرو میریخت چون طیر ابابیلم به سر سجیل
چه گویم ای همه ساز تو بی قانون و هردمبیل
تو را یک شب نشد ساز و نوا در رادیو تعطیل
ترا تنبور و تنبک بر فلک میشد مرا شیون
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من؟...
بدستم تا سلاحی بود راه دشمنان بستم
عدو را تا که ننشاندم به جای از پای ننشستم
به کام دشمنان آخر گرفتی تیغ از دستم
چنان پیوند بگسستی که پیوستن نیارستم
کنون تنها علی مانده است و حوضش چشم ما روشن!
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من؟...
چو استاد دغل سنگ محک بر سکه ما زد
ترا تنها پذیرفت و مرا از امتحان وا زد
سپس در چشم تو تهران به جای مملکت جا زد
چو تهران نیز تنها دید با جمعی به تنها زد
تو این درس خیانت را روان بودی و من کودن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من؟...
چو خواهد دشمنی بنیاد قومی را براندازد
نخست آن جمع را از هم پریشان و جدا سازد
چو تنها کرد هریک را به تنهایی بدو تازد
چنان اندازدش از پا که دیگر سر نیفرازد
تو بودی آنکه دشمن را ندانستی فریب و فن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من؟...
چرا با دوستدارانت عناد و کین و لج باشد
چرا بیچاره آذربایجان عضو فلج باشد
مگر پنداشتی ایران ز تهران تا کرج باشد
هنوز از ماست ایران را اگر روزی فرج باشد
تو گل را خار میبینی و گلشن را همه گلخن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من؟...
تو را تا ترک آذربایجان بود و خراسان بود
کجا بارت بدین سنگینی و کارت بدینسان بود
چه شد کرد و لر و یاغی کزو هر مشکل آسان بود
کجا شد ایل قشقایی کزو دشمن هراسان بود
کنون ای پهلوان پنبه چونی نه تیر ماند و نی جوشن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من؟...
کنون گندم نه از سمنان فراز آید نه از زنجان
نه ماهی و برنج از رشت و نی چایی ز لاهیجان
از این قحط و غلا مشکل توانی وارهاندن جان
مگر در قصه ها خوانی حدیث زیره و کرمان
دگر انبانه از گندم تهی شد دیزی از بنشن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من؟...
/////////////////////////////////////////////////////////////////
\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\
شعر بالا جواب استاد شهریار به توهین کنندگان به قومیت هاست که
در بیش از ۴۰ سال پیش گفته است.
این شعر از کلیات وی حذف شده است .این شعر ترجیع بندی است که مصراع (الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من؟) درآن تکرار می شود.
در جوک هایی که تهرانی ها می سازند ، ترک و عرب خر ، لر هالو ، شمالی بی غیرت ، کرد و بلوچ وحشی و آبادانی دروغ گو خطاب می شوند.
متاسفانه چیزی که جای تاسف دارد این است که برخی از این قومیت ها نیز در پخش این جوک ها از طریق اس ام اس یا در اینترنت مقصرند.
خنداندن مردم به چه قیمتی؟ برای خنداندن نصف مردم، نصف مردم مسخره می شوند. این شعر استاد شهریار برای آنهاست...
آنها که خودشان بی فرهنگ هستند و بخاطر همین ، فرهنگ غنی دیگر اقوام را می خواهند نابود کنند.[/color:a88f4c6856]
[b:a88f4c6856]الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من؟...[/b:a88f4c6856]
/////////////////////////////////////////////////////////////////
الا ای داور دانا تو میدانی که ایرانی
چه محنتها کشید از دست این تهران و تهرانی
چه طرفی بست از این جمعیت ایران جز پریشانی
چه داند رهبری سر گشته صحرای نادانی
چرا مردی کند دعوی کسی کو کمتر است از زن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من؟...
تو ای بیمار نادانی چه هذیان و هدر گفتی
به رشتی کله ماهی خور به طوسی کله خر گفتی
قمی را بد شمردی اصفهانی را بتر گفتی
جوانمردان آذربایجان را ترک خر گفتی
تو را آتش زدند و خود بر آن آتش زدی دامن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من؟...
تو اهل پایتختی باید اهل معرفت باشی
به فکر آبرو و افتخار مملکت باشی
چرا بیچاره مشتی وحشی و بی تربیت باشی
به نقص من چه خندی خود سراپا منقصت باشی
مرا این بس که میدانم تمیز دوست از دشمن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من؟...
گمان کردم که با من همدل و همدین و همدردی
به مردی با تو پیوستم ندانستم که نامردی
چه گویم بر سرم با ناجوانمردی چه آوردی
اگر میخواستی عیب زبان هم رفع میکردی
ولی ما را ندانستی به خود هم کیش و هم میهن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من؟...
به شهریور مه پارین که طیارات با تعجیل
فرو میریخت چون طیر ابابیلم به سر سجیل
چه گویم ای همه ساز تو بی قانون و هردمبیل
تو را یک شب نشد ساز و نوا در رادیو تعطیل
ترا تنبور و تنبک بر فلک میشد مرا شیون
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من؟...
بدستم تا سلاحی بود راه دشمنان بستم
عدو را تا که ننشاندم به جای از پای ننشستم
به کام دشمنان آخر گرفتی تیغ از دستم
چنان پیوند بگسستی که پیوستن نیارستم
کنون تنها علی مانده است و حوضش چشم ما روشن!
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من؟...
چو استاد دغل سنگ محک بر سکه ما زد
ترا تنها پذیرفت و مرا از امتحان وا زد
سپس در چشم تو تهران به جای مملکت جا زد
چو تهران نیز تنها دید با جمعی به تنها زد
تو این درس خیانت را روان بودی و من کودن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من؟...
چو خواهد دشمنی بنیاد قومی را براندازد
نخست آن جمع را از هم پریشان و جدا سازد
چو تنها کرد هریک را به تنهایی بدو تازد
چنان اندازدش از پا که دیگر سر نیفرازد
تو بودی آنکه دشمن را ندانستی فریب و فن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من؟...
چرا با دوستدارانت عناد و کین و لج باشد
چرا بیچاره آذربایجان عضو فلج باشد
مگر پنداشتی ایران ز تهران تا کرج باشد
هنوز از ماست ایران را اگر روزی فرج باشد
تو گل را خار میبینی و گلشن را همه گلخن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من؟...
تو را تا ترک آذربایجان بود و خراسان بود
کجا بارت بدین سنگینی و کارت بدینسان بود
چه شد کرد و لر و یاغی کزو هر مشکل آسان بود
کجا شد ایل قشقایی کزو دشمن هراسان بود
کنون ای پهلوان پنبه چونی نه تیر ماند و نی جوشن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من؟...
کنون گندم نه از سمنان فراز آید نه از زنجان
نه ماهی و برنج از رشت و نی چایی ز لاهیجان
از این قحط و غلا مشکل توانی وارهاندن جان
مگر در قصه ها خوانی حدیث زیره و کرمان
دگر انبانه از گندم تهی شد دیزی از بنشن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من؟...
/////////////////////////////////////////////////////////////////
\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\
شعر بالا جواب استاد شهریار به توهین کنندگان به قومیت هاست که
در بیش از ۴۰ سال پیش گفته است.
این شعر از کلیات وی حذف شده است .این شعر ترجیع بندی است که مصراع (الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من؟) درآن تکرار می شود.
در جوک هایی که تهرانی ها می سازند ، ترک و عرب خر ، لر هالو ، شمالی بی غیرت ، کرد و بلوچ وحشی و آبادانی دروغ گو خطاب می شوند.
متاسفانه چیزی که جای تاسف دارد این است که برخی از این قومیت ها نیز در پخش این جوک ها از طریق اس ام اس یا در اینترنت مقصرند.
خنداندن مردم به چه قیمتی؟ برای خنداندن نصف مردم، نصف مردم مسخره می شوند. این شعر استاد شهریار برای آنهاست...
آنها که خودشان بی فرهنگ هستند و بخاطر همین ، فرهنگ غنی دیگر اقوام را می خواهند نابود کنند.[/color:a88f4c6856]
ما باز میگردیم
-
The_King_of_rasht - کاربر ویژه
- پست ها : 3522
- تاريخ عضويت: پنج شنبه اکتبر 20, 2011 12:00 am
- محل سکونت: شهر مقدس رشت . دباغیان
توسط nima_beckham » يکشنبه آپريل 28, 2013 11:24 am
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﭼﯿﻪ ﻫﺮﻭﻗﺖ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻗﻠﯿﯿﻮﻥ ﻣﯿﮑﺸﻢ ﺑﻬﻢ ﺣﺎﻝ ﻧﻤﯿﺪﻩ :؟ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﯾﮑﯽ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﮑﺸﯿﻢ ^_^ ﺑﻌﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮑﯽ ﻫﺴﺖ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻣﯿﮑﺸﯿﻢ ... ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺑﻬﺶ ﺑﺪﻡ ﺑﮑﺸﻪ |:
[align=center][/align]
-
nima_beckham - کاربر ویژه
- پست ها : 4575
- تاريخ عضويت: سه شنبه سپتامبر 14, 2010 12:00 am
- محل سکونت: رشت دروازه اروپا
توسط RASHTBOY » يکشنبه آپريل 28, 2013 7:05 pm
[b:029988f9cd]گروه NATIONAL GEOGRAPHIC بصورت مستمر ، مسابقه عکاسی بر پا می کند ، در آخرین دوره برگزاری این مسابقه هنری ،شش عکس برتر به فینال رسیدند ؛ بد ندیدم این عکس ها رو برای شما هم به نمایش بگذارم.[/b:029988f9cd]
-
RASHTBOY - کاربر ویژه
- پست ها : 3094
- تاريخ عضويت: يکشنبه آگوست 28, 2011 12:00 am
- محل سکونت: رشت شهر برترینها
توسط metall » يکشنبه آپريل 28, 2013 7:17 pm
[img:da61a83ead]http://www.astroupload.com/uploads/1367176569451.jpg[/img:da61a83ead]
[img:da61a83ead]http://www.astroupload.com/uploads/1367176569492.jpg[/img:da61a83ead]
[img:da61a83ead]http://www.astroupload.com/uploads/1367176569492.jpg[/img:da61a83ead]
همه دنیا به دنبال عشق میگردن ولی واسه من همه دنیا یعنی تو
-
metall - متعصب سایت
.png "متعصب سایت")
- پست ها : 1347
- تاريخ عضويت: سه شنبه فبريه 14, 2012 12:00 am
- محل سکونت: رشت بزرگ
توسط aryanrecord » يکشنبه آپريل 28, 2013 7:20 pm
[quote:c40598550f="metall"][img:c40598550f]http://www.astroupload.com/uploads/1367176569451.jpg[/img:c40598550f]
[img:c40598550f]http://www.astroupload.com/uploads/1367176569492.jpg[/img:c40598550f][/quote:c40598550f]
اَه اَه اَه.یعنی من سازنده ی اینو حتما باید زیارت کنم.توی خیابون - توی کوچه - شب - روز- همیشه صداش میاد
[img:c40598550f]http://www.astroupload.com/uploads/1367176569492.jpg[/img:c40598550f][/quote:c40598550f]
اَه اَه اَه.یعنی من سازنده ی اینو حتما باید زیارت کنم.توی خیابون - توی کوچه - شب - روز- همیشه صداش میاد
-
aryanrecord - کاربر ویژه
- پست ها : 2071
- تاريخ عضويت: يکشنبه اکتبر 16, 2011 12:00 am
- محل سکونت: شهر برترین ها رشت
توسط ali_damashi » يکشنبه آپريل 28, 2013 7:21 pm
[quote:66f68151ef="metall"][img:66f68151ef]http://www.astroupload.com/uploads/1367176569451.jpg[/img:66f68151ef]
[img:66f68151ef]http://www.astroupload.com/uploads/1367176569492.jpg[/img:66f68151ef][/quote:66f68151ef]
یادمه 7-8 سال پیش اهنربا هم مد شده بود مینداختی هوا صدا میداد ! !
برا دیوانه شدم هر جا میرم دست هر کی یکی از این هاست
بچه های سبزه میدان تو دنیا اول میشن
[img:66f68151ef]http://www.astroupload.com/uploads/1367176569492.jpg[/img:66f68151ef][/quote:66f68151ef]
یادمه 7-8 سال پیش اهنربا هم مد شده بود مینداختی هوا صدا میداد ! !
برا دیوانه شدم هر جا میرم دست هر کی یکی از این هاست
بچه های سبزه میدان تو دنیا اول میشن
-
ali_damashi - کاربر ویژه
- پست ها : 2474
- تاريخ عضويت: دوشنبه ژانويه 09, 2012 12:00 am
توسط havadarehamishegi » يکشنبه آپريل 28, 2013 7:43 pm
<img src='http://teron.tk/up/33cc385728c5.jpg' alt='Image Hosted by Free Photo Hosting at http://www.iranxm.com/' />
اولین بانک صادرات ایران در گیلان
اولین بانک صادرات ایران در گیلان
فوتبال=عابدینی=داماش=رشت=زندگی=جایگاه H
ببین ما یکی دوتا نیستیم داماشیم و بیشمار اره
ببین ما یکی دوتا نیستیم داماشیم و بیشمار اره
-
havadarehamishegi - متعصب سایت
- پست ها : 1945
- تاريخ عضويت: شنبه اکتبر 02, 2010 12:00 am
- محل سکونت: رشت بیستون
چه کسي حاضر است ؟
کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 14 مهمان