[color=black:a3180e7b1a][size=13:a3180e7b1a]سلام سپيدرودم، سلام داماشم…
حالتان خوب باشد که می دانید تابه غصه هایتان را ندارم.
محکم به چشمانم زل بزنید، دلم می خواهد از شما بگوید.
می خواهم از قدرت نگاهتان توان بگیرم برای ادامه برای بی نهایتِ روزهایمان، می خواهم دلم قرص شود که هستید برای دل من، برای دل ما…
سرگردان و مبهوت این بار به سراغتان آمدم مبهوت از آدم هایی که تاریختان را می سازند و نگرانش نیستند.
سپيدرودم، داماشم، بارها گفتمتان مراقب لحظاتتان باشید، مراقب باشید نالایقان ناخدای دقایقمان نشوند.
قامتمان خم شده در این روزها که سخت دنبال قاصدک های خوش خبریم.
من هستم در کنارتان مانند همیشه عمرم ولی گله دارم نه از شما که شما همه دنیای من هستید!!!
گله هایم را پیش شما آوردم چون شما فقط می فهمید حال این روز هایم را…
هوای بی تنفس روزهای این فصل عاشقیمان را…
گله دارم از همان آدم ها که قرار بود بی خیالشان باشیم (بی خیال خیالِ آدم ها، خیالِ من و تو خوش)
نمی خواهم آنها را وارد حریم عاشقیمان کنم هنوز هم غریبه اند با دنیایمان با دنیایی که شما برایم ساختید!
ولی از پیله بیرون می آیم! برای دفاع از مظلومیتتان…
قول می دهم کم نگذارم در راه حمایتتان و کوبیدن نا اهلان، در راه اعتراض به کسانی که کوچکند در برابر عظمتتان و نامردمانی که مردانگی و مروت را هم بازیچه کردند و از مردانگی نامش و واژه اش را به ارث بردند نه مرامش را که اگر ذره ای روحش در وجودشان بود می رفتند و می گذاشتند من و شما نفس بکشیم!
نه دلشان به حاله دلم می سوزد، نه به حال و روز شما…
ولی در این هیاهو، در این هیاهوی گنگتان دلخوشی دقایقم باشید مثل همیشه…
خوب باشید و مقتدر، قرار نبود شما هم دل به دلم ندهید، بایستید حتی در این روزها هم خم نشوید محض خاطر دلم!
در این روزها هم طوفان باشید و در دقایقم طوفان به پا کنید…
بلند شوید، همه ما با شماییم.
بدجور نگرانم…
نگران روزهای قشنگمان، نگران دلبری هایتان، نگران خنده هایتان، نگران نامتان، نگران رویایی که برایمان ساخته اید!
قسمتان می دهم به حرمت نامتان به حرمت عشقی که در دل تک تک این جماعت دارید بیخیال نالایق ها شوید.
با لیاقت خودتان پیش بروید با عظمت خودتان بتازید و آرامش را مهمان سقف قلبم کنید خودتان راه را پیدا کنید که دلم بدجوری شکسته!
من فانوس می شوم برای روشنی راهتان، شمع می شوم برای فروغ جاده خوشبختیمان.
من هستم ما هستیم شما را باکی نباشد از تنهایی…
شما را باکی نباشد از سختی راه، مسیر سختی داریم ولی من به قدرتتان ایمان دارم دلم می خواهد به روزهای خوشمان برگردیم همان روزها که آرامش در نگاهتان موج می زد من نگران و دلتنگ همان موج سرشار از آرامشم، نگران عشق بازی هایمان…
نگران 90 دقیقه هایی که باید سرشار از غرور و ابهت باشید…
سپيدرودم، داماشم، مراقب خودتان، عظمتتان، نامتان، قلبم و وعده هایمان باشید در این روزهای سخت…
دلتنگ خنده هایتان هستم…
بخندید، شما که بخندید همه دنیای من می خندد…[/size:a3180e7b1a]
[size=14:a3180e7b1a][b:a3180e7b1a]نگارنده: [/b:a3180e7b1a][/color:a3180e7b1a] [color=red:a3180e7b1a][b:a3180e7b1a]الهام احسان جو[/b:a3180e7b1a][/color:a3180e7b1a][/size:a3180e7b1a]
لینک منبع: پیج "داماش گیلان "
و
http://fcsepidrood.com/?p=1074