.....>زنگ تفریح< ....

[mirza_younes]

[quote:f16b77af95="keyvan"]آقا امروز یکی از بچه ها واسه اولین جلسه اومد کلاس و تیپشم انگار اسمارتیس ،شلوار قرمز پیرن صورتی و...
،بعد استاده بهش گفت به به رسیدن بخیر آقا، این شلوارا مردونش هم هست؟؟؟
آقا این پسره هم نه گذاشت و نه برداشت گفت واسه شوهرتون میخایین استاد؟؟؟
هیچی دیگه من شخصا بی هوش شدم از خنده دیگه بقیه رو نمیدونم.....!!!!!!!!!!!!!![/quote:f16b77af95]
عجب . . . بنه استاده ر/10/

[nima_beckham]

[quote:d864032887="mirza_younes"][quote:d864032887="keyvan"]آقا امروز یکی از بچه ها واسه اولین جلسه اومد کلاس و تیپشم انگار اسمارتیس ،شلوار قرمز پیرن صورتی و...
،بعد استاده بهش گفت به به رسیدن بخیر آقا، این شلوارا مردونش هم هست؟؟؟
آقا این پسره هم نه گذاشت و نه برداشت گفت واسه شوهرتون میخایین استاد؟؟؟
هیچی دیگه من شخصا بی هوش شدم از خنده دیگه بقیه رو نمیدونم.....!!!!!!!!!!!!!![/quote:d864032887]
عجب . . . بنه استاده ر/10/[/quote:d864032887]

[ali_damashi]

دیشب خواب دیدم دارم میرم تو استخر زنـونه، تا درو وا کردم گوشه بالا خوابم نوشت: M3-8 بعد هـم صفحه پیوندها باز شد، یهـو از تو یه مسجد سر درآوردم..... :|

[keyvan]

یکی از آرزوهام اینه که استاد دانشگاه بشم و وقتی دانشجو ها برای نمره میان پیشم فقط به پسرا نمره بدم و عقده این4سال دانشگاه رفتنمو روی دخترا خالی کنم...
فکرشو بکن پسرا با نمره 6 پاس بشن ولی دختره با نمره 9.75 مشروط بشه!!!!!!!

[keyvan]

[size=24:2bff516b17]راهرو دانشگاه از نظر خانم ها و آقایون ![/size:2bff516b17]

درسته واقعیت تلخه ولی بعضی اوقات شیرین و خنده داره D:

[Farzad-7091]

دقت کردید امروز چه روز جالبی بود. [b:cd3ccad390]22/02/92[/b:cd3ccad390]

[MEHRDAD]

[img:83ccc96272]http://www.uploadtak.com/images/k3538_kar.jpg[/img:83ccc96272]

[majid13]

بشخصه زیاد اهل شعر خوندن نیستم ولی شعرای یغما گلرویی واقعا ارزش خوندن داره
------------------------------------------------
«زیاد و کم...»


زیادتر از سهم خود
دفتر سیاه کردم
در آرزوی نوشتنِ شعری
که باعث شود
از آسمانِ سرتاسر جهان
بارانِ نان ببارد...

زیادتر از سهمِ قدم‌هایم
گذشتم از خیابان‌های پاییز
با امید گره خوردن
به نگاهی
که پناه‌گاهی باشد
در آژیرقرمزهای زننده‌ی
این روزگار...

زیادتر از توان خود باطوم خوردم
برای برآوردِ آرزویی
که لورکا و نرودا و حکمت
و شاعرانِ دیگر
به برآوردنش کوشیده بودند...

زیاد مُردم
برای کمی زنده‌گی کردن
در کنارِ تو! //

[ali0131]

[img:15edb8ed7d]http://upcity.ir/images2/16758011122006624770.png[/img:15edb8ed7d]

[ali0131]

[img:2ca5adef49]http://upcity.ir/images2/41110424357466593212.jpg[/img:2ca5adef49]

[golsar-boy]

[quote:3131af02f1="ali0131"][img:3131af02f1]http://upcity.ir/images2/41110424357466593212.jpg[/img:3131af02f1][/quote:3131af02f1]
نه آبرار داره میگه من به کمک باد یه شوت زدم ولی مهدوی بدجور ترکوند، اگه به عکس دقت کنی آبشکم داره بهش میگه منتظر بعدی باش که بیشتر سوز داره

[ali126]

دو پیشنهاد خوب دارم اما از ملوان و پرسپولیس نیست
نوری: نتایج‌مان در نیم‌فصل دوم شرم‌آور بود/ همه تیم مقصر بودند

هافبک تیم فوتبال ملوان گفت: در نیم فصل اول خیلی خوب کار کردیم اما در نیم فصل دوم نتایجمان شرم‌آور بود.


پژمان نوری در گفت‌وگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس در پاسخ به این سوال که چه اتفاقی افتاد که ملوان نتایج خوبی نگرفت، گفت: در نیم فصل اول خیلی خوب کار را شروع کردیم و شرایطمان در جدول نیز بسیار عالی بود اما در نیم فصل دوم واقعا نتایج شرم آور بود، خیلی چیزها دلیل این افت بود و یکی از آنها این بود که هیچ چیزی سر جای خودش نبود.

وی افزود: از بالا تا پایین تیم، همه مشکل داشتیم و به همین دلیل خوب نتیجه نگرفتیم، همه دوست داشتند زودتر بازی آخر فرا برسد که این اصلا برای یک تیم فوتبال خوب نیست.

نوری در خصوص آینده خود نیز گفت: اول این را بگویم که من از ملوان هیچ پیشنهادی ندارم و نمی‌دانم چه بلایی می‌خواهد در آینده سر این تیم بیاید، چه کسی مربی است و چه مدیر. ما در ملوان یک مشکل نداشتیم.



کاپیتان ملوان در پاسخ به این سوال که برخی‌ها می‌گویند مشکل ملوان هدایتی بود گفت:یکی از مشکلات ما که به مسائل مالی برمی‌گشت مربوط به هدایتی بود اما فقط یکی از آنها.

وی در خصوص وضعیت خودش در سال آینده نیز تاکید کرد: راستش را بخواهید دو پیشنهاد خوب دارم اما بین این پیشنهادهایم پرسپولیسی‌ها نیستند، امیدوارم که در روزهای آینده بتوانم بهترین تصمیم را برای آینده فوتبالی‌ام بگیرم.

نوری افزود: حرف من به ملوانی ها این است که اگر بخواهیم این طور مانند پارسال پیش برویم آینده خوبی در انتظار این تیم نیست و باز هم هواداران را زجر می‌دهیم، نمی‌دانیم چه کسی مدیر یا مربی تیم است و در شرایطی که همه در حال گرفتن بازیکن و رایزنی هستند ما نمی‌دانیم فصل آینده باید چه کاری انجام دهیم. امیدوارم همه چیز ختم به خیر شود.

وی در خصوص دعوتش به تیم ملی نیز گفت: ما روزهای بسیار سخت و مهمی را در پیش داریم و همه باید مثل بازی با کره جنوبی همه باهم یک دل شویم تا تیم ملی به جام جهانی برود. فوتبال ما لیاقت حضور در برزیل را دارد و بهتر است همه الان به جای انتقاد بیایند گوشه ای از کار را بگیرند و به تیم ملی کمک کنند تا بتوانیم به هدفمان برسیم. به نظر من هیچ چیز برای فوتبال ایران غیر ممکن نیست و ما با یک پیروزی مقابل قطر می‌توانیم خیلی چیزها را ثابت کنیم و دوباره مدعی صعود مستقیم به جام جهانی شویم.
===========

تو انزلیچی این خونه ای کجا میخوای بری آخه.
====
انزلیچی موهاشم خوشگللل

[sansi]

[quote:280198bedb="RASHTBOY"]



[b:280198bedb]شبکه ایران / حسین، محسن و محمد سه برادر سه قلوی همسان هستند که هرسه دانشجوی کارشناسی ارشد رشته شیمی آلی هستند و از پایان‌نامه‌های کارشناسی ارشد خود با نمره 18 و با امتیاز بسیار خوب دفاع کردند.[/b:280198bedb]
محسن زکریازاده یکی از سه قلوها که به همراه برادرش برای تسویه به دانشگاه مراجعه کرده بود با حضور در دفتر روابط عمومی و اطلاع رسانی دانشگاه به سوالات ما پاسخ گفت، وی گفت: از مهد کودک تا پایان کارشناسی ارشد هر سه با هم در یک کلاس و در یک مدرسه درس خوانده و تقریباً معدل‌شان نیز با چند صدم با هم فاصله داشتند.

وی، می‌گوید هر سه متولد سوم فروردین 1367 هستیم و تحصیلات ابتدایی را در مدرسه نور سیدالشهدا، راهنمایی در مدرسه صف و دبیرستان را در ابوذر و پیش دانشگاهی را در دبیرستان علوی به پایان رساندیم و در سال 1385 از دانشگاه آزاد اسلامی تبریز در از کارشناسی شیمی قبول شده و پس از اتمام مقاطع کارشناسی سال 1389 در رشته کارشناسی ارشد شیمی عالی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهر قبول و به یاری خداوند متعال امروز داریم تسویه می‌کنیم.


وی از خصایص مشابه خود با برادرانش می‌گوید: تقریباً هر سه خصوصیات مشابه داریم، خیلی به یکدیگر علاقمندیم و حتی برخی وقت‌ها خواب‌هایمان هم یکی است.

محسن در پاسخ به اینکه در خانواده، کلاس و جایی دیگر چگونه شما را از یکدیگر تشخیص می‌دهند، گفت: مادر، پدر و خانواده از تن صدا و رفتارمان کاملاً ما را از یکدیگر تشخیص می‌دهند ولی در بیرون حتی اساتید و دوستان نیز در تشخیص‌شان دچار اشتباه می‌شوند.

محسن در پاسخ به این سئوال که آیا تا به حال یکی به جای دیگری امتحان داده و یا اینکه خودت را به جای دیگر برادرانت جا بزنی و یا به جای آنها بروی امتحان بدهی، می‌گوید: نه اصلاً چون تا به حال این کار را نکردیم و اکثر جاها با هم می‌رویم و چون هر سه از مهد کودک تا دانشگاه باهم بودیم در امتحانات هم باهم بودیم و هرسه باهم درس خوانده و امتحان دادیم.

وی در پاسخ به این سئوال که آیا اساتید شما را اشتباه نمی‌گیرند، می‌گوید: چرا در دانشگاه اهر هرسه که باهم اول سال‌تحصیلی در کلاس بودیم استاد حاضر و غایب می‌کرد اول نام من را خواند حاضر گفتم دوم حسین نام برادرم را صدا کرد او حاضر گفت، اما استاد نام برادرم محمد را صدا نکرد و روی نامش خط زد محمد دستشو بالا برد و گفت: استاد منو صدا نکردید، استاد گفت: مگر دوبار شما را صدا نزدم اینجا سه بار تکرار شده است. محمد گفت، نه استاد ما سه قلو هستیم که استاد با دیدن هر سه ما تعجب کرد و معذرت خواهی کرد.


محمد نیز یکی دیگر از سه قلوهاست که از خاطرات خود می‌گوید: در دانشکده فنی محسن طبقه همکف و حسین در پله‌های مابین طبقه هم کف و اول و من در طبقه دوم بودم دو نفر از دانشجویان یک لحظه به من با تعجب نگاه کردند و گفتند: مگه شما در طبقه همکف نبودید و بعد در پله و الان هم طبقه دوم هستی چطور اومدی؟ گفتم تعجب نکنید ما سه قلو هستیم و آنهایی که دیدید برادران همسان من بودند.

محمد زکریازاده به یکی از سفرهای خود که اخیراً برای آزمون دکتری به ترکیه رفته بودند نیز اشاره می‌کند و می‌گوید: هنگام ورود به ترکیه از اداره گذرنامه اعلام می‌کنند که یک نفر با سه گذرنامه به ترکیه وارد شده است که پلیس دنبال ما بود، ما رفتیم امتحان دکتری را بدیم پلیس آمد ما را دستگیر کند اما در بازجویی پی بردند که ما سه قلو هستیم و هر یک پاسپورت جداگانه داریم و هر سه پاسپورت مال یک نفر نیست که عذرخواهی نموده و ما را آزاد کردند.

همچنین در ترکیه رفته بودیم برای خرید از یک فروشگاه زنجیره‌ای مردم ما را می‌دیدند خیلی تعجب می‌کردند می‌آمدند در کنار ما ایستاده و عکس می‌انداختند. به هرجا که می‌رفتیم مسلمانان ترکیه با دیدن سه قلوهای همسان ایرانی دعا می‌خواندند و آن را نشانه عنایت خداوند متعال می‌دانستند.

این سه قلوها در پایان ضمن تشکر از مسئولین و دست اندرکاران دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهر به علت رشد و توسعه دانشگاه با امکانات و تجهیزات در حوزه پژوهش و آزمایشگاهی در رشته شیمی اظهار امیدواری کرد که دکترای این رشته نیز در این دانشگاه راه‌اندازی شود تا به جای عزیمت به دیار غربت در این دانشگاه ادامه تحصیل در مقطع دکترا فراهم شود.



وی از خصایص مشابه خود با برادرانش می‌گوید: تقریباً هر سه خصوصیات مشابه داریم، خیلی به یکدیگر علاقمندیم و حتی برخی وقت‌ها خواب‌هایمان هم یکی است.

محسن در پاسخ به اینکه در خانواده، کلاس و جایی دیگر چگونه شما را از یکدیگر تشخیص می‌دهند، گفت: مادر، پدر و خانواده از تن صدا و رفتارمان کاملاً ما را از یکدیگر تشخیص می‌دهند ولی در بیرون حتی اساتید و دوستان نیز در تشخیص‌شان دچار اشتباه می‌شوند.

محسن در پاسخ به این سئوال که آیا تا به حال یکی به جای دیگری امتحان داده و یا اینکه خودت را به جای دیگر برادرانت جا بزنی و یا به جای آنها بروی امتحان بدهی، می‌گوید: نه اصلاً چون تا به حال این کار را نکردیم و اکثر جاها با هم می‌رویم و چون هر سه از مهد کودک تا دانشگاه باهم بودیم در امتحانات هم باهم بودیم و هرسه باهم درس خوانده و امتحان دادیم.

وی در پاسخ به این سئوال که آیا اساتید شما را اشتباه نمی‌گیرند، می‌گوید: چرا در دانشگاه اهر هرسه که باهم اول سال‌تحصیلی در کلاس بودیم استاد حاضر و غایب می‌کرد اول نام من را خواند حاضر گفتم دوم حسین نام برادرم را صدا کرد او حاضر گفت، اما استاد نام برادرم محمد را صدا نکرد و روی نامش خط زد محمد دستشو بالا برد و گفت: استاد منو صدا نکردید، استاد گفت: مگر دوبار شما را صدا نزدم اینجا سه بار تکرار شده است. محمد گفت، نه استاد ما سه قلو هستیم که استاد با دیدن هر سه ما تعجب کرد و معذرت خواهی کرد.

[/quote:280198bedb]


آقا اینا حتی نوری که رو موهاشون سایه انداخته هم یکیه ....کمی عجیب نیست

[RASHTBOY]

دوست گرامی sansi
به نظر بنده دلیلی نداره که موضوعی در این حد تحریف بشه ، در ضمن چهره این سه نفر تفاوت هایی با یکدیگر دارند

[RASHTBOY]

[color=blue:f1a61b1785]چند عکس از شکار لحظه ها تقدیم به همشهریان بزرگوار[/color:f1a61b1785]