.....>زنگ تفریح< ....

[The_King_of_rasht]

نیمه شب پریشب گشتم دچار کابوس/ دیدم به خواب حافظ توی صف اتوبوس

گفتم: سلام حافظ گفتا علیک جانم / گفتم: کجا روی؟ گفت والله خود ندانم

گفتم: بگیر فالی گفتا نمانده حالی / گفتم: چگونه‌ای؟ گفت در بند بی خیالی

گفتم: که تازه تازه شعر وغزل چه داری ؟ / گفتا: که می‌سرایم شعر سپید باری

گفتم: ز دولت عشق گفتا که : کودتا شد / گفتم: رقیب! گفتا: او نیز کله پا شد

گفتم: کجاست لیلی؟ مشغول دلربایی؟ / گفتا: شده ستاره در فیلم سینمایی

گفتم: بگو ز خالش، آن خال آتش افروز؟ / گفتا: عمل نموده، دیروز یا پریروز

گفتم: بگو زمویش گفتا که مش نموده / گفتم: بگو ز یارش گفتا ولش نموده

گفتم: چرا؟ چگونه؟ عاقل شده است مجنون؟ / گفتا: شدید گشته معتاد گرد و افیون

گفتم: کجاست جمشید؟ جام جهان نمایش؟ / گفتا: خریده قسطی تلویزیون به جایش

گفتم: بگو زساقی حالا شده چه کاره؟ / گفتا: شدست منشی در دفتر اداره

گفتم: بگو ز زاهد آن رهنمای منزل / گفتا: که دست خود را بردار از سر دل

گفتم: ز ساربان گو با کاروان غم‌ها / گفتا: آژانس دارد با تور دور دنیا

گفتم: بگو ز محمل یا از کجاوه یادی / گفتا: پژو، دوو، بنز یا گلف نوک مدادی

گفتم که: قاصدت کو آن باد صبح شرقی / گفتا: که جای خود را داده به فاکس برقی

گفتم: بیا ز هدهد جوییم راه چاره / گفتا: به جای هدهد، دیش است و ماهواره

گفتم: سلام ما را باد صبا کجا برد؟ / گفتا: بلوکه کرده دیروز یا پریروز

گفتم: بگو ز مشک آهوی دشت زنگی / گفتا که: ادکلن شد در شیشه‌های رنگی

گفتم: سراغ داری میخانه‌ای حسابی / گفت: آنچه بود از دم گشته کبابی

گفتم: بیا دوتایی لب تر کنیم پنهان / گفتا: نمی‌هراسی از چوب پاسبانان

گفتم: شراب نابی تو دست و پا نداری؟ / گفتا: که جاش دارم وافور با نگاری

گفتم: بلند بوده موی تو آن زمان‌ها / گفتا: به حبس بودم از ته زدند آنها

گفتم: شما و زندان حافظ مارو گرفتی؟ / گفتا: ندیده بودم هالو به این خرفتی!

[havadarehamishegi]

http://www.jamnews.ir/detail/News/179793
من بیگناهم خدایی رحم کنید فقط

[shahin_darknight]

[quote="havadarehamishegi"]http://www.jamnews.ir/detail/News/179793
من بیگناهم خدایی رحم کنید فقط [/quote]


آخه آبرار این چیه گذاشتی ، تمام حال مارو به هم زدی داشتیم غذا می خوردیم

[meraj130]

[img:c794a527f0]http://www.uploadtak.com/images/e4346_935383_5132848553978.jpg[/img:c794a527f0]

[MEHRDAD]

یادمه یه بابایی که حتی اجازه نشستن کنار سرمربی تیم تو کنفرانس ها رو نداره به دستور رئیس محبوب شومنش بعد از بازی داماش-ملوان یه بیانیه داده بود و بعد از مطلب کری مانندش گفته بود امیدواریم و آرزو می کنیم داماش در لیگ برتر بماند. باید بگیم شانس آوردند لیگ دو هفته دیگه ادامه نداشت ...

[img:22a9782822]http://s2.picofile.com/file/7641652789/arastoo1.jpg[/img:22a9782822]

[sepidroudi]

[quote:debbbe1451="MEHRDAD"]یادمه یه بابایی که حتی اجازه نشستن کنار سرمربی تیم تو کنفرانس ها رو نداره به دستور رئیس محبوب شومنش بعد از بازی داماش-ملوان یه بیانیه داده بود و بعد از مطلب کری مانندش گفته بود امیدواریم و آرزو می کنیم داماش در لیگ برتر بماند. باید بگیم شانس آوردند لیگ دو هفته دیگه ادامه نداشت ...

[img:debbbe1451]http://s2.picofile.com/file/7641652789/arastoo1.jpg[/img:debbbe1451][/quote:debbbe1451]

قیافه رو

وقتی الان به جدول نگاه میکنم , میگم دم بازیکنامون گرم که هوای این همسایه رو داشتند, اگه بهشون راه نمیدادیم که الان باید برای قهرمانی لیگ1 برنامه ریزی میکردن

13 - 13 -13 - 13 -13 - 13 -13 - 13 -13 - 13 -13 - 13 -13 - 13 -13 - 13 -13 - 13 -13 - 13 -13 - 13 -13 - 13 -13 - 13 -13 - 13 -13 - 13 -13 - 13

[SajjaD_46]

[color=blue:863952e36b][size=18:863952e36b]همیشه و هر زمان و در هر زمینه از رشت و رشتی عقب تر بوده اید و هستید و خواهید ماند . . .
همین اعتماد به نفس کاذبتان هست که تابحال شمارا سر پا نگه داشته است![/size:863952e36b][/color:863952e36b]

[align=center:863952e36b][/align:863952e36b]

[color=red:863952e36b][size=18:863952e36b]صرفا جهت دیوانه تر کردن دورگه ها [/size:863952e36b][/color:863952e36b]

[abarar1989]

[quote:48de06b93e="MEHRDAD"]یادمه یه بابایی که حتی اجازه نشستن کنار سرمربی تیم تو کنفرانس ها رو نداره به دستور رئیس محبوب شومنش بعد از بازی داماش-ملوان یه بیانیه داده بود و بعد از مطلب کری مانندش گفته بود امیدواریم و آرزو می کنیم داماش در لیگ برتر بماند. باید بگیم شانس آوردند لیگ دو هفته دیگه ادامه نداشت ...

[img:48de06b93e]http://s2.picofile.com/file/7641652789/arastoo1.jpg[/img:48de06b93e][/quote:48de06b93e]

[color=black:48de06b93e]مهرداد اصلا کارت درست نبود
این بنده خدا بیماره و بیماریش تو شهرشون خیلی هم شایع هست.نباید بزنیم تو سرشون.بیمارن دیگه. [/color:48de06b93e][color=brown:48de06b93e]سندروم دان[/color:48de06b93e][color=black:48de06b93e] علاج هم نداره![/color:48de06b93e]

[pouryaR-damash]

فیلم/ گل تماشایی از وسط زمین
در فیلم پیش رو شاهد به ثمر رسیدن گلی دیدنی از وسط زمین خواهید بود.

http://www.farsnews.com/media.php?nn=13920220000696

[keyvan]

ﺩﺧﺘــﺮﻩ ﻫﯿﮑﻠِﺶ ﻣﺜﻠﻪ ﭘﺎﻧﺪﺍﯼ ﮐﻮﻧﮓﻓﻮ ﮐﺎﺭﻩ ،
ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﺗﻮ ﭘﺮﻭﻓﺎﯾﻠﺶ ﻧﻮﺷﺘﻪ :
"ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻇﺮﯾﻔﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﯾﮏ ﻧﮕﺎﻩ ﺳـــﺮﺩ ﻣﯽﺷﮑﻨﻢ !"...
ﯾﮑﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﻪ :
ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﺗﺒـــﺮ ﻧﺎﺩﺭﺷﺎﻩ ﺍﻓﺸﺎر که هیچی با کمان دامول ﻫﻢ ﻧﻤﯽﺷﮑﻨﯽ !
ﺑﺮﻭ ﺑﺎ ﺧﯿﺎﻝ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺑﺮﺱ )))

[keyvan]

پسرک با ناراحتی پرسید: آیا مرا فراموش می کنی؟؟؟؟ دخترک با بغض پاسخ داد: چگونه فراموشت کنم در حالی که اسم تو پسورد ایمیل من است؟! چشمان پسر پر از اشک شد . . . . . . . پسرک سریع به خانه برگشت، ایمیل دختر را دزدید و با دوست های او دوست شد!!!!!!!

[ali_damashi]

[img:fa6799f970]http://upload.tehran98.com/img1/qhdix39c9iqtxwbklzoe.jpg[/img:fa6799f970]
[img:fa6799f970]http://upload.tehran98.com/img1/hc08nqpwpztqypv8i.jpg[/img:fa6799f970]
[img:fa6799f970]http://upload.tehran98.com/img1/i7azg0hmlme63h12s8uw.jpg[/img:fa6799f970]
[img:fa6799f970]http://upload.tehran98.com/img1/dc0jao75vgcysnixe6yy.jpg[/img:fa6799f970]
[img:fa6799f970]http://upload.tehran98.com/img1/8iotbfcr1vr30r574j4i.jpg[/img:fa6799f970]

[keyvan]

توجـــــه توجـــــه !
دختر خانوماااااااااااااااااااااااااااا واسه تست آقا پسراااااااااااااااااااااا
تو ماشین وقتی آقا پسر پشت فرمونه یدونه با تمام قدرت بزنید تو گوشش!
1.اگه هیچ عکس العملی نشون نداد تـــــــریاک کشیده
2.اگه زد زیره خنده عــــــــلف زده
3.اگه پرید بالا بــــــــنگ زده
4.اگه سکته کرد شیــــــــشه کشیده
5.اگه ازت لب گرفت کک زده
6.اگه فشه خار مادر داد مستـــــــه
7.اگه زد زیره گوشت دندونات ریخت تو دهنت یارو سالمه خیالت راحت............

[keyvan]

آقا امروز یکی از بچه ها واسه اولین جلسه اومد کلاس و تیپشم انگار اسمارتیس ،شلوار قرمز پیرن صورتی و...
،بعد استاده بهش گفت به به رسیدن بخیر آقا، این شلوارا مردونش هم هست؟؟؟
آقا این پسره هم نه گذاشت و نه برداشت گفت واسه شوهرتون میخایین استاد؟؟؟
هیچی دیگه من شخصا بی هوش شدم از خنده دیگه بقیه رو نمیدونم.....!!!!!!!!!!!!!!

[RASHTBOY]

[b:d38a73a892]شبکه ایران / حسین، محسن و محمد سه برادر سه قلوی همسان هستند که هرسه دانشجوی کارشناسی ارشد رشته شیمی آلی هستند و از پایان‌نامه‌های کارشناسی ارشد خود با نمره 18 و با امتیاز بسیار خوب دفاع کردند.[/b:d38a73a892]
محسن زکریازاده یکی از سه قلوها که به همراه برادرش برای تسویه به دانشگاه مراجعه کرده بود با حضور در دفتر روابط عمومی و اطلاع رسانی دانشگاه به سوالات ما پاسخ گفت، وی گفت: از مهد کودک تا پایان کارشناسی ارشد هر سه با هم در یک کلاس و در یک مدرسه درس خوانده و تقریباً معدل‌شان نیز با چند صدم با هم فاصله داشتند.

وی، می‌گوید هر سه متولد سوم فروردین 1367 هستیم و تحصیلات ابتدایی را در مدرسه نور سیدالشهدا، راهنمایی در مدرسه صف و دبیرستان را در ابوذر و پیش دانشگاهی را در دبیرستان علوی به پایان رساندیم و در سال 1385 از دانشگاه آزاد اسلامی تبریز در از کارشناسی شیمی قبول شده و پس از اتمام مقاطع کارشناسی سال 1389 در رشته کارشناسی ارشد شیمی عالی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهر قبول و به یاری خداوند متعال امروز داریم تسویه می‌کنیم.


وی از خصایص مشابه خود با برادرانش می‌گوید: تقریباً هر سه خصوصیات مشابه داریم، خیلی به یکدیگر علاقمندیم و حتی برخی وقت‌ها خواب‌هایمان هم یکی است.

محسن در پاسخ به اینکه در خانواده، کلاس و جایی دیگر چگونه شما را از یکدیگر تشخیص می‌دهند، گفت: مادر، پدر و خانواده از تن صدا و رفتارمان کاملاً ما را از یکدیگر تشخیص می‌دهند ولی در بیرون حتی اساتید و دوستان نیز در تشخیص‌شان دچار اشتباه می‌شوند.

محسن در پاسخ به این سئوال که آیا تا به حال یکی به جای دیگری امتحان داده و یا اینکه خودت را به جای دیگر برادرانت جا بزنی و یا به جای آنها بروی امتحان بدهی، می‌گوید: نه اصلاً چون تا به حال این کار را نکردیم و اکثر جاها با هم می‌رویم و چون هر سه از مهد کودک تا دانشگاه باهم بودیم در امتحانات هم باهم بودیم و هرسه باهم درس خوانده و امتحان دادیم.

وی در پاسخ به این سئوال که آیا اساتید شما را اشتباه نمی‌گیرند، می‌گوید: چرا در دانشگاه اهر هرسه که باهم اول سال‌تحصیلی در کلاس بودیم استاد حاضر و غایب می‌کرد اول نام من را خواند حاضر گفتم دوم حسین نام برادرم را صدا کرد او حاضر گفت، اما استاد نام برادرم محمد را صدا نکرد و روی نامش خط زد محمد دستشو بالا برد و گفت: استاد منو صدا نکردید، استاد گفت: مگر دوبار شما را صدا نزدم اینجا سه بار تکرار شده است. محمد گفت، نه استاد ما سه قلو هستیم که استاد با دیدن هر سه ما تعجب کرد و معذرت خواهی کرد.


محمد نیز یکی دیگر از سه قلوهاست که از خاطرات خود می‌گوید: در دانشکده فنی محسن طبقه همکف و حسین در پله‌های مابین طبقه هم کف و اول و من در طبقه دوم بودم دو نفر از دانشجویان یک لحظه به من با تعجب نگاه کردند و گفتند: مگه شما در طبقه همکف نبودید و بعد در پله و الان هم طبقه دوم هستی چطور اومدی؟ گفتم تعجب نکنید ما سه قلو هستیم و آنهایی که دیدید برادران همسان من بودند.

محمد زکریازاده به یکی از سفرهای خود که اخیراً برای آزمون دکتری به ترکیه رفته بودند نیز اشاره می‌کند و می‌گوید: هنگام ورود به ترکیه از اداره گذرنامه اعلام می‌کنند که یک نفر با سه گذرنامه به ترکیه وارد شده است که پلیس دنبال ما بود، ما رفتیم امتحان دکتری را بدیم پلیس آمد ما را دستگیر کند اما در بازجویی پی بردند که ما سه قلو هستیم و هر یک پاسپورت جداگانه داریم و هر سه پاسپورت مال یک نفر نیست که عذرخواهی نموده و ما را آزاد کردند.

همچنین در ترکیه رفته بودیم برای خرید از یک فروشگاه زنجیره‌ای مردم ما را می‌دیدند خیلی تعجب می‌کردند می‌آمدند در کنار ما ایستاده و عکس می‌انداختند. به هرجا که می‌رفتیم مسلمانان ترکیه با دیدن سه قلوهای همسان ایرانی دعا می‌خواندند و آن را نشانه عنایت خداوند متعال می‌دانستند.

این سه قلوها در پایان ضمن تشکر از مسئولین و دست اندرکاران دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهر به علت رشد و توسعه دانشگاه با امکانات و تجهیزات در حوزه پژوهش و آزمایشگاهی در رشته شیمی اظهار امیدواری کرد که دکترای این رشته نیز در این دانشگاه راه‌اندازی شود تا به جای عزیمت به دیار غربت در این دانشگاه ادامه تحصیل در مقطع دکترا فراهم شود.



وی از خصایص مشابه خود با برادرانش می‌گوید: تقریباً هر سه خصوصیات مشابه داریم، خیلی به یکدیگر علاقمندیم و حتی برخی وقت‌ها خواب‌هایمان هم یکی است.

محسن در پاسخ به اینکه در خانواده، کلاس و جایی دیگر چگونه شما را از یکدیگر تشخیص می‌دهند، گفت: مادر، پدر و خانواده از تن صدا و رفتارمان کاملاً ما را از یکدیگر تشخیص می‌دهند ولی در بیرون حتی اساتید و دوستان نیز در تشخیص‌شان دچار اشتباه می‌شوند.

محسن در پاسخ به این سئوال که آیا تا به حال یکی به جای دیگری امتحان داده و یا اینکه خودت را به جای دیگر برادرانت جا بزنی و یا به جای آنها بروی امتحان بدهی، می‌گوید: نه اصلاً چون تا به حال این کار را نکردیم و اکثر جاها با هم می‌رویم و چون هر سه از مهد کودک تا دانشگاه باهم بودیم در امتحانات هم باهم بودیم و هرسه باهم درس خوانده و امتحان دادیم.

وی در پاسخ به این سئوال که آیا اساتید شما را اشتباه نمی‌گیرند، می‌گوید: چرا در دانشگاه اهر هرسه که باهم اول سال‌تحصیلی در کلاس بودیم استاد حاضر و غایب می‌کرد اول نام من را خواند حاضر گفتم دوم حسین نام برادرم را صدا کرد او حاضر گفت، اما استاد نام برادرم محمد را صدا نکرد و روی نامش خط زد محمد دستشو بالا برد و گفت: استاد منو صدا نکردید، استاد گفت: مگر دوبار شما را صدا نزدم اینجا سه بار تکرار شده است. محمد گفت، نه استاد ما سه قلو هستیم که استاد با دیدن هر سه ما تعجب کرد و معذرت خواهی کرد.