اینم کلیپ این استپ خفن !
http://www.mediafire.com/?petclfox2pec111
===========
يورو، آخرين روياي سمبل اوكراين
شوچنكو: به عشق يورو تا الان ادامه داده ام
بعد از نمايش نه چندان جالب در چلسي و بازگشت نااميد كنندهاش به ميلان، خيليها تصور ميكردند آندري شوچنكو به انتهاي خط رسيده است اما شوق رسيدن به يك هدف، انگيزه براي تلاش و بازگشت به اوج را در او زنده نگه داشت؛ حضور در يورو 2012 كه كشور خودش و لهستان ميزبان آن هستند.
شوچنكو ميگويد انگيزه براي حضور در آخرين جام ملتهاي دوران بازيگرياش سبب شده حرفه او طولانيتر از آنچه كه خيليها فكر ميكردند شود.
امسال سالي متفاوت براي دنياي فوتبال بود. از شگفت آفريني زامبيا در جام ملتهاي آفريقا گرفته تا قهرماني چلسي در ليگ قهرمانان اروپا و فتح ليگ برتر توسط منچسترسيتي در آخرين لحظات همه و همه رويدادهاي دراماتيك و احساسي بودند كه دنياي فوتبال در سال 2012 تجربه كرده است.
حالا در آستانه آغاز يورو دنياي فوتبال انتظار لحظات دراماتيك ديگري را ميكشد. آندري شوچنكو هم يكي از آنهايي است كه اميد دارد يورو پاياني درخشان براي حرفه پربارش رقم بزند: «در 5 سال گذشته به جز جام ملتهايي كه كشورم ميزبان آن است به ندرت پيش آمده كه به چيز ديگري فكر كنم. بي ربط نيست اگر بگويم كه انگيزه بازي در اين تورنمنت باعث طولانيتر شدن حرفهام شده است. اين روياي من است.»
المپيسكي، ورزشگاه ميزبان بازي فينال يورو در اول جولاي. اينجا همان جايي است كه آندري شوچنكو طي دوران حضورش در ديناموكيف- دوراني كه با سرگي ربروف، زوجي مرگبار در خط حمله تشكيل ميدادند- براي خودش اسم و رسمي پيدا كرد. سال 1999 در همين ورزشگاه بود كه ديناموكيف با حضور شوا در نيمه نهايي ليگ قهرمانان اروپا بايرن مونيخ را تا آستانه حذف برد، زماني كه 3-يك از نماينده ژرمنها پيش افتاد؛ هرچند كه دو گل ديرهنگام توسط بايرن سرنوشت بازي را عوض كرد.
10 سال بعد از آن اتفاق، بعد از سپري كردن مدت قرارداد قرضياش در ميلان، شوچنكو ميتوانست به چلسي كه كارلو آنچلوتي مربياش شده بود برگردد. بازي زير نظر آنچلوتي- كسي كه براي شوچنكو در نخستين فصل حضورش در ميلان قهرماني در ليگ قهرمانان اروپا را به ارمغان آورد- وسوسه كننده بود اما شوق بازگشت به وطن مانع از تحقق آن شد. البته او ميدانست كه بازگشت به استمفوردبريج يعني نشستن روي نيمكت: «به چلسي نرفتم چون ميخواستم بيشتر بازي كنم. 33 سالگي سني نيست كه ديگر بتواني نيمكت نشيني را تحمل كني. ميدانستم كه رقابت در چلسي فشرده است و در اين سن و سال من شانس زيادي براي بازي در تركيب اصلي نداشتم. وقتي كه چلسي را ترك كردم 5 يا 6 باشگاه بزرگ به من پيشنهاد دادند اما من به طور جدي به هيچ كدامشان فكر نكردم چون تصميم را گرفته بودم و ميخواستم سفري را از كيف شروع كرده بودم را در همين شهر به پايان برسانم.»
استقبالي كه از شوچنكو در نخستين بازي بعد از بازگشتش به دينامو دريافت كرد، نشان داد كه اوكراينيها چقدر از برگشتن ستاره شان به وطن خوشحال و راضياند: «تشويق هواداران وقعا مرا تحت تاثير قرار داد.» چنين استقبالي طبيعي بود اگرچه براي شوچنكو بهعنوان نمادي از اوكراين حكم يك حركت نمادين را داشت.
در 15 سال گذشته او مشهورترين شهروند اوكرايني در دنيا بوده است. همين كه نام خانوادگي او در سرود ملي اوكراين آورده ميشود همه چيز را در مورد اهميت و اعتبار او براي اوكراينيها ميگويد.
زاده قلب اوكراين، در انزلیچی دويركيوشچينا در فاصله 60 مايلي شرق كيف، شوچنكو فوتبال را در حالي آموخت و به يك ستاره تبديل شد كه پدرش ميكولا- يكي از فرماندهان هنگ زرهي ارتش شوروي سابق- به شدت با فوتبال مخالف بود چون او ميخواست پسرش پا در همان راهي بگذارد كه او گذاشته بود: «هرگز طرفدار فوتبال نبودم. رويايم اين بود كه يك روز پسرم مثل من يك نظامي شود. روحياتش مثل پدرم بود، سرزنده و با استعداد. بايد ميبودي و ميديدي كه وقتي شيرين كاري ميكند چطور كل مردم دهكده تماشايش ميكنند.»
شوا استارت تبديل شدن به يك ستاره را از همان سنين پايين زده بود. مادرش ميگويد:«هرگز قدم نميزد. از لحظهاي كه شروع به حركت ميكرد ميدويد.» كمي بعد دويدنهايش به دنبال يك توپ بود: «از مدتها پيش دور هم جمع شده بوديم و داشتيم فكر ميكرديم كه چه كسي توپ را براي نخستين بار به خانه ما آورد و آن را به آندري داد. هميشه با خودم ميگفتم اين پسر قبل از اينكه راه رفتن را ياد بگيرد شوت زدن را ياد گرفته است.»
زماني كه شوا سه ساله بود، پدرش به واسطه ماموريت شغلي خانواده را از حومه كيف، به پايتخت برد. خانه جديد خانواده شوچنكو، در يك آپارتمان 5 طبقه قرار داشت اما اين هم باعث نشد كه آندري دست از فوتبال بكشد. مادر او ادامه ميدهد: «تمام طول روز، آندري ناپديد بود. هر وقت كه ميخواستي او را پيدا كني بايد در زمين متروكهاي كه پشت مدرسهاش قرار داشت دنبالش ميگشتي. وقتي به خانه برميگشت سر و وضعش كثيف و گلي بود و بدنش پر زخم. با اين حال وقتي ميآمد با افتخار به همه ميگفت كه سه گل زده است. با اينكه منعاش ميكرديم بارها به او گفته بوديم كه نميتوانيم هر ماه برايش كفش جديد بخريم باز هم فوتبال را كنار نميگذاشت و بعضي وقتها حتي با پاي برهنه بازي ميكرد. يادم ميآيد يك بار دستش در يكي از همان بازيها شكست اما فردايش دوباره ميخواست بازي كند. آنجا بود كه فهميديم ما هرگز نخواهيم توانست عشق به فوتبال را در پسرمان بكشيم.»
نه ممانعتهاي پدر و مادر به خاطر افت تحصيلي، نه زنداني شدن در اتاقش و حتي فاجعه نيروگاه چرنوبيل هيچ كدام نتوانستند مانع از آن شوند كه شوچنكو در مسير تبديل شدن به اسطوره فوتبال كشورش متوقف شود.
از آن اتفاقات سالها گذشته و شوچنكو تقريبا تمام افتخارات فردي را كسب كرد. حالا او اميد دارد كه در آخرين تورنمنت بزرگ ملي حرفهاش يورو را به همراه اوكراين ببرد.
تا پيش از اين جام جهاني 2006 تنها تورنمنت ملي بزرگي بوده كه شوا در آن حضور داشت: «جام جهاني 2006 تجربه فوقالعادهاي براي من بود چون ما براي نخستين بار به بزرگترين رويداد دنياي فوتبال راه يافتيم.»
صعود به جام جهاني 2006 براي شوچنكو خاطرهاي به يادماندني بود اما خود اين رقابتها براي او چندان رضايتبخش نبود. اوكراين بعد از صعود از مرحله گروهي و شكست سوييس در يك هشتم نهايي، برابر ايتاليا در يك چهارم نهايي تسليم شدند. اكنون كه يورو در راه است شوچنكو اميد دارد در خانه ناكاميهاي جام جهاني 2006 را جبران كند اما او از يك بابت نگران است: «نميتوانم در طول يك هفته سه بار بازي كنم. زمان بيشتري براي تجديد قوا نياز دارم البته اين طبيعي است اگر كاملا آماده نباشم بازي نميكنم چون نميخواهم هواداران را سرافكنده كنم. كاري را انجام ميدهم كه به صلاح تيم باشد.»
با ظهور ستارههاي مستعدي مانند ايوگن كنوپليانكا و اندري يارمولنكو احتمال دارد كه اولگ بلوخين براي يورو از سيستم 2-4-4 استفاده كند، سيستمي كه در نوك خط حمله آن شوچنكو زوج آرتم ميلوسكي باشد البته از آنجايي كه تركيب اوكراين در چند وقت اخير ثبات نداشته اين احتمال هم وجود دارد كه زوج آندري وورونين (مهاجم سابق ليورپول)- ماركو دويچ ترجيح داده شود.
چه شوچنكو بازي كند، چه نكند او از يك بابت مطمئن است: «اگر ما بازي واقعي مان را نشان دهيم و كمي هم شانس داشته باشيم ميتوانيم به فينال برسيم. ميدانم كه اين كار چقدر سخت است تو هميشه فرصت تاريخسازي را به دست نميآوري.»
===============
سر الکس بالاخره کاگاوا رو خرید
مقایسه هازارد و کاگاوا در فصلی که گذشت...
===========